آزمند بودن ، جاودان بندگى نمودن است . [نهج البلاغه]
عرشیات
شرح وتفسیرمثنوی دفترسوم درس(179)
جمعه 95 مرداد 8 , ساعت 9:35 عصر  

آدرس کانال تلگرام

درمحضر مولانا

    darmahzaremolanachannel@

آفت طمع و شهوت‌دنیایی 

( 1695)ای بسا مرغی پریده دانه‌جو

 

 

که بریده حلق او هم حلق او

( 1696)ای بسا مرغی ز معده وز مغص

 

بر کنار بام محبوس قفس

( 1697)ای بسا ماهی در آب دوردست

 

گشته از حرص گلو مأخوذ شست

( 1698)ای بسا مستور در پرده بده

 

شومی فرج و گلو رسوا شده

( 1699)ای بسا قاضی حبر نیک‌خو

 

از گلو و رشوتی او زردرو

( 1700)بلکه در هاروت و ماروت آن شراب

 

از عروج چرخشان شد سد باب

( 1701)با یزید از بهر این کرد احتراز

 

دید در خود کاهلی اندر نماز

( 1702)از سبب اندیشه کرد آن ذو لباب

 

دید علت خوردن بسیار از آب

‌( 1703)گفت تا سالی نخواهم خورد آب

 

آنچنان کرد و خدایش داد تاب

( 1704)این کمینه جهد او بد بهر دین

 

گشت او سلطان و قطب العارفین

( 1705)چون بریده شد برای حلق دست

 

مرد زاهد را در شکوی ببست

( 1706)شیخ اقطع گشت نامش پیش خلق

 

کرد معروفش بدین آفات حلق

 حلق: حلقِ نخست به معنى گلو، و دیگر کنایه از طعمه جویى است.

مَغَص: یعنی سوز گرسنگی،دل پیچه (از گرسنگى و جز آن).

حرص گلو: یعنی حرص خوراک.

مأخوذ: گرفتار.

شَست: قلاب ماهی گیری.

مستور: عفیف، پاک دامن.

شومى فرج و گلو:ثَلاثٌ أخافُهُنَّ عَلَى اُمَّتِى مِن بعدى... وَ شَهوَةُ البَطنِ وَ الفَرجِ. (بحار الانوار، ج 10، ص 398)

حَبر: یعنی آگاه و درست کار، دانا.

زرد رو: یعنی شرمنده.

هاروت و ماروت: نگاه کنید به: شرح بیت 3321 /د1 به بعد.

سَدِّ باب شدن: بسته گردیدن در. (نتوانستند به آسمان بروند).

بایزید: مرحوم فروزانفر در مآخذ قصص و تمثیلات مثنوى این قصّه را از تذکرة الأولیاء آورده‏اند و پیش‏تر از آن در رساله قشیریه است. «ابو یزید را گفتند چه سخت‏تر بود از آن چه دیدى اندر راه بارى تعالى؟ گفت صفت نتوان کرد. گفتند چه آسان‏تر بود. گفت این بتوان گفت، تن خویش به طاعتى خواندم فرمان نبرد یک سال آبش ندادم.» (ترجمه رساله قشیریه، ص 39، و نگاه کنید به: مآخذ قصص و تمثیلات مثنوى، ص 104)

احتراز: دورى جستن.

ذو لباب: یعنی آن صاحب عقل خداجو.

خدایش داد تاب: یعنی خدا به او توانایی داد.

کمینه: کمترین.

در شکوى بستن: از شکوى باز ایستادن. شکوه نکردن.

کرد معروفش...: چیدن میوه به بریدن دست کشید و بریدن دست به معروف گشتن او به اقطع.

دراین قسمت از حکایت مولانا نتیجه می گیرد که همه موجودات خود را فدای طمع خود می کنند. جهت تشریح این مبحث مثالهایی رامی آورد از جمله: مرغی که دنبال دانه می رود، ممکن است دانه یی به حلق خود برساند، اما صیادی هم هست که او را می گیرد وحلق او را می برد، یا مرغی دیگر برای دانه، خود را گرفتار قفص می کند. ماهی که دور از دسترس صیادان است برای طعمه خود را گرفتار قلاب صیاد می کند. همچنین زن نجیبی که برای شهوت یا خوراک، تن را می فروشد. ویا هاروت وماروت به دلیل شهوات این دنیا، دیگرنتوانستند به آسمان باز گردند ودر چاه بابل زندانی شدند. در ادامه مولانا روایتی را مثال می آورد که در شرح حال بایزید بسطامی آمده است که گفت: « روزی نفس راکاری فرمودم، حرونی کرد، یک سالش آب ندادم»[1] مولانا می گوید: یک سال تشنگی کشیدن کمترین مجاهده بایزید بود وبه همین دلیل شاه مردان وقطب عارفان شد. در پایان این قسمت از ابیات مولانا به قصهْ شیخ اقطع باز می گردد که دست او بریده شد واین کار شکایت وناله او را پایان داد، زیرا مشیت حق را در آن می دید. آری آفت های طمع دنیایی، کار به سرش آورد که به شیخ اقطع معروف شد.



[1] - تذکرة الولیاء،ص 184


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 308 بازدید
بازدید دیروز: 618 بازدید
بازدید کل: 1399523 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]