darmahzaremolanachannel@
دنیا به مثابه رویاست
( 1731)این جهان خواب است اندر ظن مهایست |
|
گر رود در خواب دستى باک نیست |
( 1732) گر به خواب اندر سرت بُبرید گاز |
|
همسرت بر جاست و هم عمرت دراز |
( 1733) گر ببینى خواب در، خود را دو نیم |
|
تن درستى چون بخیزى نى سقیم |
( 1734) حاصل اندر خواب نقصانِ بدن |
|
نیست باک و نه دو صد پاره شدن |
( 1735)این جهان را که به صورت قائم است |
|
گفت پیغمبر که حلمِ نائم است |
( 1736) از ره تقلید تو کردى قبول |
|
سالکان این دیده پیدا بىرسول |
( 1737)روز در خوابى مگو کین خواب نیست |
|
سایه فرع است اصل جز مهتاب نیست |
( 1738) خواب و بیداریت آن دان اى عَضُد |
|
که ببیند خفته کو در خواب شد |
( 1739) او گمان بُرده که این دم خفتهام |
|
بىخبر ز آن کوست در خوابِ دُوُم |
در ظن ایستادن: از گمان پیروى نمودن، به گمان بسنده کردن.
گاز: آن چه با آن زر، سیم، یا چیز دیگر برند. آلتى همچون مقراض، داس نیز گفته اند.
عمرت دراز: اشاره است بدان چه تعبیر کنندگان خواب گویند که بریده شدن سر در خواب نشان درازى عمر است.
سقیم: بیمار، دردمند.
گفت پیغمبر (ص): اشاره است به حدیث نبوى از طریق جابر: قال کنت مع النَّبیِّ (ص) إِذ أتاه رجلٌ ابیضُ الوَجه فقال یا رَسول اللَّه ما الدُّنیا قال علیه السلام حُلمُ النّائم: از جابر نقل شده است: مردی سپید چهره نزد پیامبر می آید ومی پرسد که: دنیا چیست؟ حضرت جواب می دهد» «حُلم نائم» بار می پرسد که بین دنیا وآخرت چه قدر فاصله است؟پیامبرمی گوید: به اندازه یک چشم بستن وگشودن.[1] و على (ع) فرماید: الدنیا حُلمٌ وَ الاِغتِرارُ بِها نَدَمٌ.[2]
حلم نائم: یعنی رویای کسی که در خواب است.
از راه تقلید: بدون درک واقع.
سالکان: کنایه از عالمانى که حقیقت را دریافتهاند و از روى علم الیقین آن را مىپذیرند و مىدانند زندگانى این جهان خوابى بیش نیست (اما وظیفه جاهلان پذیرفتن است از روى تقلید).
مهتاب: استعاره از نور وجود. (حرکتها از روح است، آدمى آن را از جسم مىپندارد.)
عَضُد: در لغت به معنى بازو است، لیکن در این بیت مجرد خطاب است. (اى که چون بازویم نزد من عزیزى).
در ابیات پیشین سخن از از ساحران فرعون بود که چون حقیقت موسی را دریافتند، زندگی مادی وجسمی در نظرشان مانند وهم وخیال بود. اکنون مولانا همان سخن را دنبال می کند که اعضای تن خاکی ما هم ارزشی ندارد واگر دست شیخ اقطع را می بُرند، برای او مثل این است که در خواب چنین رنجی را دیده باشد. بنابراین دنیا را هستی حقیقی حساب نکن واز این گمان و وهم بیرون بیا. دنیا به مثابه رویای کسی است که در خواب است. ممکن است تو این حقیقت از روی تقلید بپذیری نه با اعتقاد راسخ که دنیا رویایی بیش نیست، اما سالکان و رهروان واصل به حضرت حق، این حقیقت را بدون شنیدن، با چشم باطن دیده اند. سپس مولانا ادامه می دهد: حتی در همین ساعات روز که ما ظاهراً بیدارهستیم، درخوابیم، آنچه بیدار است سایهْ ما وجود صوری ماست و اصل یا روح عموم ما خفته است. پس ای دوست خواب و بیداری هنگامی معنی حقیقی دارد که تو خواب رفتن خود را ببینی وبرهمهْ اعمال درون و روح خود ناظر باشی. انسان ها وقتی می خوابند می گویند:« این دم خفته ام» ونمی دانند که پیش از آن هم خفته بودند واین خواب دوّم است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |