darmahzaremolanachannel@
( 1758)چون جنین را در شکم حق جان دهد |
|
جذب اجزا در مزاج او نهد |
( 1759) از خورش او جذب اجزا مىکند |
|
تار و پود جسم خود را مىتند |
( 1760) تا چهل سالش به جذب جُزوها |
|
حق حریصش کرده باشد در نَما |
( 1761) جذب اجزا روح را تعلیم کرد |
|
چون نداند جذبِ اجزا شاهِ فرد؟ |
( 1762) جامع این ذرّهها خورشید بود |
|
بىغذا اجزات را داند ربود |
( 1763) آن زمانى که در آیى تو زِ خواب |
|
هوش و حسّ رفته را خوانَد شتاب |
( 1764) تا بدانى کآن از او غایب نشد |
|
باز آید چون بفرماید که عُد |
جذب اجزا: تغذیه کردن و رشد یافتن.
جذب اجزا تا چهل سال کردن: حد رویش جسم را در آدمى تا چهل سال دانستهاند و از آن پس تا پنجاه سالگى متوقف شود، سپس حالت تراجع دست دهد.
نَما: روییدن، رشد، با توجه به بیت بعدی رشد جسم وکمال روح هر دو مورد نظر است.
تعلیم کردن روح جذب اجزا را: جنین هنگامى جذب غذا تواند کرد که روح در او دمیده باشد، و روح از جانب خدا در جنین دمیده شده است. هر گاه روح که مخلوق است به امر او جذب اجزا کند، چگونه خالق روح جذب اجزا نتواند کرد. و چگونه نتواند روز رستاخیز آن اجزاى پراکنده را فراهم سازد. (براى روشنتر ساختن چنین امکان داستان بعد را عنوان مىفرماید).
شاه فرد: حضرت حق جل و علا. (هر گاه روح که آفریده خداست در بدن جذب اجزا مىکند، چگونه خالق روح جذب اجزا نتواند کرد؟)
خورشید جامع ذرّهها: دمیدن روح در ماه چهارم است از سقوط نطفه در رحم و در این ماه تدبیر با آفتاب بود که رئیس ستارگان است و نفس آن روح عالم است و او مستولى بر همه موجودات مادون فلک قمر بود. [1]
ربودن اجزا: فاعل «ربود» در نیم بیت دوم خداست. نه خورشید (چنان که بعض شارحان نوشتهاند) و اشارت است به دیگر بار زنده شدن آدمى پس از مرگ. چنان که در داستان خر عزیر به تفصیل بیشتر گوید و مضمون این بیتها تفسیر گونهاى است از آیه:« یا أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِنَ اَلْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی اَلْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ.»[2]
آن زمانى که در آیى تو ز خواب: تشبیهى است حشر مردگان را در قیامت به برخاستن خفته از خواب چنان که در قرآن کریم است: اَللَّهُ یَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ اَلَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ اَلَّتِی قَضى عَلَیْهَا اَلْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ اَلْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى.[3]
از عدمها سوى هستى هر زمان هست یا رب کاروان در کاروان
خاصه هر شب جمله افکار و عقول نیست گردد غرق در بحر نُغُول
باز وقت صبح آن اللّهِیان بر زنند از بحر سر چون ماهیان
1891- 1889/ د / 1
عُد: باز گرد.
صحبت از دید آگاهان وناآگاهان بود، ودر اینجا مولانا سخن را به آیه شریفه سوره انعام مستند می کند که: بگو آیا نابینا و بینا یکساناند. آیا نمىاندیشید. مولانا می گوید: خداوند در طبیعت وسرشت هر موجودی نیروی جذب نیازمندی ها را پدید می آورد. پروردگار یکتا هم به جسم جذب اجزاء را می آموزد وهم به روح. این خداست که ذرات وجود آفریدگان را باهم پیوند می دهد ومی تواند این اجزاء را بگیرد یا دوباره گرد آورد وبپیوندد، بی آن که حتی این اجزاء را تغذیه کند ونیروی مادی به کار ببرد. ذرات جسم را همان طور باز می گرداند که پس از خواب « هوش وحس رفته» را بر می گرداند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |