darmahzaremolanachannel@
ما کمان وتیر اندازش خداست
( 1791)آن که بىوزر است شیخ است اى جوان |
|
در قبول حق چو اندر کف کمان |
( 1792) شیخ که بود پیر یعنى مو سپید |
|
معنى این موبدان اى کژ امید |
( 1793) هست آن موى سیه هستى او |
|
تا ز هستیش نماند تاى مو |
( 1794) چون که هستیش نماند پیر اوست |
|
گر سیه مو باشد او یا خود دو موست |
( 1795) هست آن موى سیه وصف بشر |
|
نیست آن مو موى ریش و موى سر |
( 1796) عیسى اندر مهد بر دارد نفیر |
|
که جوان ناگشته ما شیخیم و پیر |
( 1797) گر رهید از بعض اوصاف بشر |
|
شیخ نبود کهل باشد اى پسر |
( 1798)چون یکى موى سیه کآن وصف ماست |
|
نیست بر وى، شیخ و مقبول خداست |
( 1799)چون بود مویش سپید، ار با خود است |
|
او نه پیر است و نه خاص ایزد است |
( 1800) ور سر مویى ز وصفش باقى است |
|
او نه از عرش است او آفاقى است. |
وِزر: گناه.
در قبول حق...: چنان که کمان در تصرف کماندار است، شیخ نیز در دست حق است هر سان که خواهد گرداند.
کژ امید: یعنی کسی که به جای امید به حق به موازین واسباب این جهانی امید می بندد، وامید های او منحرف ودر جهت دوری از حق است.
هستی: وجهه نفسانی زندگی است .دلبستگی به آنچه دنیایی است.
عیسى اندر مهد: اشاره است به سخن گفتن عیسى (ع) در گهواره.
جوان ناگشته...: (در گاهواره) اشاره است به سخن عیسى در گهواره: «إنِّى عَبدُ اللَّهِ آتانِىَ الکِتابَ». [1]
وصف بشر: یعنی صفات مادی انسان.
با خود: که خودى را در حق محو نکرده، که هنوز در قید خودى است.
آفاقى: منسوب به آفاق. کنایه از خاکى، مقابل افلاکى، دنیایی
مولانا از سخنان پیامبر به این نتیجه می رسد که: آن بی گناه و برگزیده حق مرشد کامل یا مرد حق است، که مقبول درگاه الهی است و در دست قدرت حق مانند کمانی است، وهر چه از او سرمی زند، تیری است که پروردگار از این کمان می افکند« ما کمان وتیر اندازش خداست، د1/ ب/620» در ادامه مولانا می گوید: پیر نه آن کسى است که سالیانى بر او گذشته و مویش سپید گشته باشد، بلکه کسى است که هستىِ خود را در حق فانى کرده و از تعلقهاى دنیاوى رسته است:
جز به تدبیر پیر کار مکن پیر دانش نه پیر چرخ کهن
(سنایى، حدیقة الحقیقه، ص 722)
غیر پیر استاد و سر لشکر مباد پیرِ گردون نى ولى پیر رشاد
4121 / د /6
پیر ایشاناند کین عالم نبود جان ایشان بود در دریاى جود
پیش از این تن عمرها بگذاشتند پیشتر از کشت بر برداشتند
169- 168 / د /2.
مولانا معتقد است : کسی که قسمتی از اوصاف حیات مادی را از کف می دهد پیر است اما مرد کامل نیست، هنگامی که ذرّه ای از این اوصاف با او نباشد مرد کامل است، در هر سنّی وباهر سیمایی.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |