( 1837)دید در ایّام یک شیخ فقیر |
|
مصحفی در خانهْ پیری ضریر |
( 1838)پیش او مهمان شد او وقت تموز |
|
هر دو زاهد جمع گشته چند روز |
( 1839)گفت اینجا ای عجب مصحف چراست |
|
چونکه نابیناست این درویش راست |
( 1840)اندرین اندیشه تشویشش فزود |
|
که جز او را نیست اینجا باش و بود |
( 1841)اوست تنها مصحفی آویخته |
|
من نیم گستاخ یا آمیخته |
( 1842)تا بپرسم. نه، خَمُش صبری کنم |
|
تا به صبری بر مرادی بر زنم |
( 1843)صبر کرد و بود چندی در حرج |
|
کشف شد کالصّبر مفتاح الفرج |
داستان در باره ابو معاویه است. قشیرى از محمد بن عبد الله صوفى، و او به اسناد خود از ابو حمزه نصر بن فرج خادم ابو معاویه نقل می کند که چشم او نابینا شد. چون خواستى قرآن خواند مصحف را مىگشود و خدا نور چشم او را باز مىگرداند، و چون مصحف به هم مىنهاد نور آن مىرفت.[1]
ضَریر: نابینا.
مصحف را در رو خواندن: یعنی قرآن را از رو خواندن نه از حفظ.
آن شیخ فقر: به خلاف ظاهر عبارت، شخص معینی نیست، پیر درویشی.
وقت تموز: یعنی فصل تابستان.
جمع گشتن: تمرکز دادن ذهن و روح به ذکر حق وفراغت از ما سِوَی الله، ونیز همراهی چند صوفی در سیر وسلوک وذکر و خلوت.
درویش راست: یعنی درویش راستین.
آمیخته: در اینجا ظاهراً به معنى فضول و مداخلهگر ، نزدیک است. بعض شارحان آن را گیج و گول معنى کردهاند. (صبر مىکنم ببینم پایان کار چه خواهد بود.) و براى بهتر روشن کردن فایده «صبر» داستان بعد را مىآورد.
حرج: یعنی ناراحتی وگیجی.
الصَّبرُ مِفتاحُ الفَرَج:صبر کلید گشایش کارهاست.
گفت اى نور حق و دفع حرج معنى الصَّبرُ مِفتاحُ الفَرَج
96 / د /1
( 1837) شیخ فقیرى در خانه پیرى که کور بود قرآنى دید. ( 1838) شیخ در خانه پیر در اواخر فصل تابستان مهمان شده بود و چند روزى با هم بودند. ( 1839) پیش خودش گفت که قرآن در این خانه براى چیست؟ این درویش که نابینا است و خواندن نتواند. ( 1840) با خود اندیشید که جز این پیر کور در این خانه کسى نیست. ( 1841) تنها او است و قرآنى دارد از طرفى هم من این قدر گستاخ نیستم و آشنائیم هم بقدرى نیست. ( 1842) که بپرسم این قرآن براى چیست؟ با خود گفت نه صبر مىکنم تا با صبر بمراد برسم. ( 1843) چند روزى بزحمت صبر کرد تا سر بودن مصحف در آن خانه کشف شد که فرمودهاند «الصبر مفتاح الفرج».
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |