( 1872)آن خبیری که نشد غافل ز کار |
|
آن گرامی پادشاه و کردگار |
( 1873)باز بخشد بینشم آن شاه فرد |
|
در زمان همچون چراغ شبنورد |
( 1874)زین سبب نبود ولیّ را اعتراض |
|
هرچه بستاند فرستد اعتیاض |
( 1875)گر بسوزد باغت انگوری دهد |
|
در میان ماتمت سوری دهد |
( 1876)آن شل بیدست را دستی دهد |
|
کان غمها را دل مستی دهد |
( 1877)لا نسلّم و اعتراض از ما برفت |
|
چون عوض میآید از مقصود زفت |
( 1878)چونکه بیآتش مرا گر میرسد |
|
راضیم گر آتشش ما را کشد |
( 1879)بی چراغی چون دهد او روشنی |
|
گر چراغت شد چه افغان میکنی |
بینش: نور چشم، دیدن.
شاه فرد: پروردگار است.
شب نورد: کنایه از تاریکى زدا.
ولیّ: در اینجا پروردگار است:«اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ»:خداوند، ولى و سرپرست کسانى است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوى نور بیرون مىبرد. (اما) کسانى که کافر شدند، اولیاى آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوى ظلمتها بیرون مىبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.[1].
اِعتیاض: عوض خواستن. عوض گرفتن.
کان غمها: کسی است که بسیار غمگین است و پروردگار میتواند او را شاد کند.
لا نُسَلِّم: (جمله فعلیه) نمىپذیریم. گردن نمىنهیم، اعتراض داریم.
لا نُسَلِّم رفتن: کنایه از تسلیم بودن، اعتراض نداشتن.
مفقود: گم شده.
زفت: کنایه از بسیار.
عوض میآید از مقصود زفت: یعنیبهجای آنچه از دست رفته، عوض بزرگتری میآید.
بی آتش: یعنی با ترک اسباب دنیایی.
راضیَم گر...: اگر به ظاهر براى من مصیبتى خواسته آن را مىپذیرم چون بیشتر از آن مفقود به من عوض داده.
آتشش ما را کشد: یعنی دشواریهای طریق حق، وجود مادی ما را نابود کند.
شد: یعنی از میان رفت.
آوردن این داستان، برای توضیح بحث صبر است، و فایدتى که بر آن مترتب است، همچنین گمان نیک به خدا بردن و کار خود به حضرت دو ست واگذارنمودن. مولانا می گوید: آنکه عوض میدهد پروردگار است. اگر خداوند وجود مادی و زندگی این جهانی را نابود کند، در عوض وصال خود را میدهد که حاصل حقیقی زندگی است. نظیر شیخ ابوالخیر اقطع.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |