هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، بلا را به او می پیوندد ؛ زیرا خداوند ـ عزّوجلّ ـ، می خواهد او راخالص سازد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(198)
یکشنبه 95 مرداد 31 , ساعت 8:9 عصر  

سؤال کردن بهلول آن درویش را

( 1886)گفت بهلول آن یکی درویش را

 

چونی ای درویش واقف کن مرا

 ( 1887)گفت چون باشد کسی که جاودان

 

بر مراد او رود کار جهان

( 1888)سیل و جوها بر مراد او روند

 

اختران زآن سان که او خواهد شوند

( 1889)زندگی و مرگ سرهنگان او

 

بر مراد او روانه کو به کو

( 1890)هر کجا خواهد فرستد تعزیت

 

هر کجا خواهد ببخشد تهنیت

( 1891)سالکانِ راه هم بر گام او

 

ماندگان از راه هم در دام او

( 1892)هیچ دندانی نجنبد در دهان

 

بی رضا و امر آن فرمان‌روان

( 1893)گفت ای شه راست گفتی هم‌چنین

 

در فر و سیمای تو پیداست این

( 1894)این و صد چندانی ای صادق ولیک

 

شرح کن این را بیان کن نیک نیک

( 1895)آن‌چنان‌که فاضل و مرد فضول

 

چون به گوش او رسد آرد قبول

( 1896)آن‌چنانش شرح کن اندر کلام

 

که از آن هم بهره یابد عقل عام

 بُهلول: از عقلاى مجانین. کنیه او را ابو وُهَیْب نوشته‏اند. در دهه آخر سده دوم هجرى در کوفه در گذشت. آن چه مولانا به بهلول نسبت داده است در برخى روایت‏ها دیده مى‏شود. اما نسبت آن به داود است از جمله در توحید صدوق از امیر المؤمنین (ع) آمده است که «أوْحَى اللَّهُ تَعَالى اِلى داودَ یا داودُ تُرِیدُ و اُرید وَ لا یکونُ إلاَّ ما اُرید فإن أسْلَمتَ لِما اُرید أعطیتُکَ ما تُرید...: اى داود مى‏خواهى و مى‏خواهم، و جز آن چه مى‏خواهم نخواهد شد. پس اگر بدان چه مى‏خواهم گردن نهى تو را آن مى‏دهم که خواهى.»[1]

سرهنگان: در این بیت کنایه از مطلق مأمور و فرمانبردار است. (مرگ و زندگى چون دو مأمور اویند که بر سر هر کس خواهد فرستندشان).

فرمان روان: همان فرمانروا است.

مرد فضول: یعنی آن که افیون طلب یا مدعی افزونی در فضایل خویش است.

آنچه در این ابیات می آید، وصف مرشد کامل یا قطب است . مولانا می گوید: وقایع جهان مادی و آن‌چه مردم به تأثیر اختران آسمان نسبت می‏دهند، در نظر اولیای حق، مشیّت الهی است. آنها که دل به رضای حق سپرده‌اند، همان را می‏خواهند که پیش می‏آید؛ نه بیمی ‏دارند و نه شکایتی. مولانا برای بیان بیشتر همین موضوع، پرسش و پاسخی را از بهلول نقل می‏کند، که به وضوح بیان‌گر حالات چنین مردان حقی است. بهلول مرد دل‌آگاه و نکته‌گویی است که معاصر هارون‌الرشید بوده و او را در شمار عقلای دیوانه به شمار آورده‌اند‌. بهلول از عارفی پرسید که چگونه‌ای، مرا از حال خود آگاه کن. عارف گفت: حال کسی که کار و بار جهان همواره مطابق میل و مرادش بگردد چگونه باید باشد؟ زندگی و مرگ به منزلهْ مأموران او هستند و مطابق خواسته او محله به محله می‏روند. کلاً در این جهان هیچ‌کس بدون رضایت و فرمان او نمی‏‏خندد. بهلول گفت: ای شاه معنوی! راست گفتی، واقعاً همین‌طور است، زیرا گفته‏های تو از شکوه و جلال و چهرهْ نورانی تو آشکار است. آن‌چه گفتی نه تنها همانی بلکه صد برابر آنی. امّا باید این مطلب را خوب توضیح دهی. حقیقت را آن چنان توضیح بده که وقتی این سخنان به گوش دانایان راستین و یاوه‌گویان مدعیِ کمال می‏رسد آن را بپذیرند و عقل همگان از آن بهره ببرد.



[1] - (بحار الانوار، ج 68، ص 138)


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 68 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401180 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]