( 1897)ناطق کامل چو خوانپاشی بود |
|
بر سر خوانش ز هر آشی بود |
( 1898)که نماند هیچ مهمان بینوا |
|
هر کسی یابد غذای خود جدا |
( 1899)همچو قرآن که به معنا هفت تو است |
|
خاص را و عام را مطعم در او است |
( 1900)گفت این باری یقین شد پیش عام |
|
که جهان در امر یزدان است رام |
( 1901)هیچ برگی در نیفتد از درخت |
|
بی قضا و حکم آن سلطان بخت |
( 1902)از دهان لقمه نشد سوی گلو |
|
تا نگوید لقمه را حق که ادخلوا |
( 1903)میل و رغبت کان زمام آدمیاست |
|
جنبش و آرام امر آن غنی است |
( 1904)در زمینها و آسمانها ذرهای |
|
پر نجنباند نگردد پرّهای |
( 1905)جز به فرمان قدیم نافذش |
|
شرح نتوان کرد و جلدی نیست خوش |
هفت تو بودن قرآن: اشاره است به حدیث: «إنَّ لِلْقرآنِ ظهرا و بطنا لِبَطْنِهِ بطنا الى سبعَة اَبْطُن.»[1] نیز روایتهایى از ائمه (ع) رسیده است که قرآن را ظهر و بطنى است. از جمله آن که: «إنَّ لِلْقُرآنِ ظاهراً وَ باطِناً وَ مُتَشابِهاً وَ مَنْسُوخاً.»[2] و: «إنَّ الْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ.»[3] و نیز: «إنَّ لِلْقُرآن ظاهراً وَ باطناً.»[4] و روایتهاى دیگر. اما اینکه بطن قرآن چیست؟ گفتهاند مقصود از ظاهر، لفظ است و از باطن تأویل.[5] و گفتهاند ظاهر آن مدلول لفظ است و باطن آن چه در آن موعظت بود.[6] و اما هفت بطن، در بیان آن نیز خلاف است که چیست. در تفسیر عیاشى از حماد بن عثمان آمده است: « قلت لأبی عبد الله إنَّ الْأحادِیثَ تَخْتَلِفُ عَنْکُم قال فقال: إنَّ الْقُرْآنَ نَزل على سَبْعَة أحرف وَ أدْنَى ما لِلإمام أن یُفْتِىَ على سبعة وُجُوهٍ.»[7] و در مسند احمد و دیگر کتابهاى حدیث سنّت و جماعت است که «ان رسول اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم قال نزل القرآن على سبعة احرف.»[8]
مطعم: جاى خوردن طعام. «إنَّ هذَا القُرآنَ مأدبة اللَّه فأقبلوا من مأدبته ما اسْتَطعتم.»[9] مجلسى از جامع الاخبار از رسول خدا (ص) آرد: «القرآن مأدبة اللَّه فتعلّموا مأدبته ما استطعتم.»[10]
هیچ برگی در نیفتد از درخت : نظر دارد به این آیه شریفه: « وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُها. » و هیچ برگی نیفتد جز آنکه او بداند.[11]
سلطانِ بخت: خداوند اقبال که بخت در فرمان اوست. کنایه از حضرت حق جل و علا که عزت و ذلت هر کس به تقدیر اوست. [12]
در زمینها و آسمانها ذرهای : اشاره دارد به حدیث «لا تحرک ذرة الا بإذن اللَّه تعالى»
گویندهْ زبردست مانند شخص سخاوتمندی است که سفرهْ طعام میگسترد و بر سر سفره او هر نوع غذایی پیدا میشود، تا هیچ مهمانی بیغذا نماند و هر کس خوراک میل طبع خود را بخورد. برای مثال؛ قرآن کریم که از حیث معنا دارای هفت بطن است، با اینحال عام و خاص میتوانند غذای روحی و فکری خود را از آن دریافت نمایند. اشاره به این حدیث است: «انّ للقرآن ظهرا و بطنا و لبطنه بطنا الی سبعة ابطن؛ قرآن ظاهری دارد و باطنی و هر یک از معانی باطنی آن، باطنی دارد تا هفت بطن.»
عارف به بهلول میگوید: بههرحال این مطلب در نزد عموم مردم ثابت و یقینی است که همهْ جهانِ هستی مطیع فرمان حقتعالی است. بدون مشیت و فرمان آن سلطان و فرمانروای دولت و اقبال حقیقی، هیچ برگی از درخت نمیافتد. تا خداوند به لقمه نگوید داخل شوید، لقمه از دهان به سوی گلو حرکت نمیکند. مایلات و خواستهها که لگام آدمی را در دست دارند هر دو مطیع و فرمانبردار خداوندِ بینیاز است. در روی زمینها و آسمان هیچ ذرهای نمیجنبد و هیچ چرخی نمیگردد، مگر به فرمان نافذ و ازلی خداوند. این مسئله را نمیتوان شرح داد و چالاکی و قدرتنمایی در اینباره پسندیده نیست.
[1] - (احادیث مثنوى، ص 83)
[2] - (بحار الانوار، ج 5، ص 231)
[3] - (اصول کافى، ج 1، ص 374)
[4] - (بحار الانوار، ج 24، ص 361)
[5] - (تبیان، ج 1، ص 9)
[6] - (همان کتاب، همان صفحه)
[7] - (تفسیر عیاشى، ج 1، ص 12)
[8] - (مسند، ج 5، ص 16)
[9] - (احادیث مثنوى، ص 84)
[10] - (بحار الانوار، ج 89، ص 19)
[11] - سورهْ انعام، آیهْ 59
[12] - (سوره آل عمران،آیه 26)
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |