( 300)زرّ قلب و زرّ نیکو در عیار |
|
بیمحک هر گز ندانی ز اعتبار |
( 301)هر که را در جان خدا بنهد مِحک |
|
هر یقین را باز داند او ز شک |
( 302) در دهان زنده خاشاکى جهد |
|
آن گه آرامد که بیرونش نهد |
( 303)در هزاران لقمه یک خاشاک خرد |
|
چون در آمد، حس زنده پی ببرد |
زرّ قلب: یعنی زرناخالص، قلابی.
زرّ نیکو: یعنی زر خوب، ناب.
مِحک: وسیل? تشخیص نیک از بد.
اعتبار: یعنی تشخیص
( 300) زر قلب و زر خالص بىمحک تشخیص داده نمىشوند. ( 301) کسى را که خداى در وجودش محک قرار داده باشد هر یقینى را از شک تمیز مىدهد.() حضرت رسول (ص) فرمود «استفت قلبک و لو افتاک المفتون» خوب و بد هر چیز و هر کس را از قلب خود بپرس اگر چه مفتىها هم فتوى داده باشند زیرا فتواى قلب تو صحیحتر است این فرمایش راجع بکسى است که این محک در وجودش گذاشته شده.( 302) بلى حس مخصوص لازم است که انسان با آن حس زنده است و خوب را از بد تمیز مىدهد در دهان شخص زنده و میانه دو دندانش اگر چیزى گیر کرده باشد قبل از بیرون آوردن او آرام نخواهد گرفت.( 303) در هزاران لقمه یک ریگ یا سنگ ریزه اگر پیدا شود حس زنده آن را درک مىکند .
مولانا می گوید: برای شناختن نیک از بد و خالص از ناخالص نیاز به محک داریم. در راه معرفت حق نیز مردان حق محکاند و ما را از گمراه شدن میرهانند، زیرا خداوند در جان او محکی برای تشخیص نیک از بد قرار داده است.
تفاوت انسانِ الهیِ راه دان و آشنا به حقایق با کسی که از این آشنایی بویی نبرده، مانند تفاوت زنده و مرده است که زنده اگر در هزاران لقمهای که به دهان میگذارد خاشاکی باشد میفهمد، اما مرده هیچ چیز را حس نمیکند. انسانی که گرفتار زندگی مادی و نفسانی است برای احساس و ادراک حقایق، حسی ندارد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |