( 1958)شهوت و حرص نران بیشی بود |
|
و آن حیزان ننگ و بدکیشی بود |
||
( 1959)حرص مردان از ره پیشی بود |
|
در مخنّث حرص سوی پس رود |
||
( 1960)آن یکی حرص از کمال مردی است |
|
و آن دگر حرص افتضاح و سردی است |
||
( 1961)آه سرّی هست اینجا بس نهان |
|
که سوی خضری شود موسی روان |
||
( 1962)همچو مستسقی کز آبش سیر نیست |
|
بر هر آنچه یافتی بالله مایست |
||
( 1963)بىنهایت حضرت است این بارگاه |
|
|
نران: مردان راه حق .
حیزان: کسانی هستند که ظاهر مردی را دارند اما در راه حق نیستند.
از ره پیشی بود: یعنی در جهت کمال است.
پس روی: دنیا دوستان و شهوت انحرافی مردانِ تن فروش و بدکار.
صدر را بگذار: یعنی قانع نشدن به مرتبه یی ازکمال، میتواند به این معنا هم باشد که جاه و مقام دنیا را رها کن.
اصولاً زیاده طلبى در آن چه دنیاوى است، از صفتهاى مذموم است، اما زیاده طلبى وفزون خواهی از فیضهاى ربوبى نشانه معرفت است، و در خواست کمال بیشتر. سالکانی که در این راه رتبتى یافتهاند خواهان زیادت کمالاند، اما آنان که در پى دنیایند دستخوش و بال و خسران.
مولانا میگوید: آن حرص و تمایلی که برای رسیدن به حقیقت باشد، «بیشی» و سیر تکاملی است، اما حرص و شهوت اهل دنیا و دنیا دوستان «ننگ و بد کیشی» است. مولانا از مصاحبت مردان حق و تأثیر آنها در یکدیگر سخن میگوید که در این همدمیها رازی هست که موسی خواستار همراهی خضر میشود و او را مرشد خود داند. مولانا به سالکان میگوید: با ادراک شمهای از اسرار غیب و حقایق الهی، نباید در پی جایی برای ماندن و نشستن باشید؛ بزرگی در این است که همیشه در راه باشید و هرگز نایستید.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |