( 2003)هفت شمع اندر نظر شد هفت مرد |
|
نورشان میشد به سقف لاژورد |
( 2004)پیش آن انوار، نور روز درد |
|
از صلابت نورها را میسترد |
هفت شمع هفت مرد شدن: بیانى است از دو نوع نگریستن به أوتاد. نگریستن در عالم سکر و نگریستن در عالم صحو به معنى آنان. ظاهرشان جسم است، همچون دیگر مردمان و باطنشان نور خدایى و شمع تابان.
سقفِ لاژورد: کنایت از آسمان.
دُرد: کنایه از تیره و تاریک. (نور روز بازتاب نور آفتاب است و نور آفتاب انعکاسى است از نور اولیاى خدا. نور روز را برابر آن نورهاى معنوى تابشى نیست، بلکه اگر تابش آن نورها نباشد، خورشید را نورى نیست).
صلابت: یعنی سختی.
( 2003) در این وقت هفت شمع در جلو دیدهگانم هفت مرد شد که نور از چهره آنها به آسمان مىرفت. ( 2004) بطورى که نور روز در مقابل آن تاریک بود و نور جمال آنها سایر انوار را محو مىکرد.
مولانا به تجلی عالم غیب در عالم صورت اشاره میکند و شمع از مرحلهْ مثال میگذرد و تجلیِ عالم غیب، کاملاً تجلی صوری میشود و از هفت شمع هفت مرد پدید میآید. اما این صورتهای مادی باز نوری دارد که تا سقف لاژورد و آسمان میرسد. این نور چنان است که نور آفتاب در برابرش به حساب نمیآمد ؛ حتی روشنی روز مثل جسم سخت مانع تابش این نور بود.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |