( 2011)این عجبتر که بریشان میگذشت |
|
صد هزاران خلق از صحرا و دشت |
( 2012)ز آرزوی سایه جان میباختند |
|
از گلیمی سایهبان میساختند |
( 2013)سایهْ آن را نمیدیدند هیچ |
|
صد تفو بر دیدههای پیچ پیچ |
( 2014)ختم کرده قهر حق بر دیدهها |
|
که نبیند ماه را بیند سها |
( 2015)ذرهای را بیند و خورشید نی |
|
لیک از لطف و کرم نومید نی |
( 2016)کاروانها بینوا و این میوهها |
|
پخته میریزد چه سحر است ای خدا |
( 2017)سیبِ پوسیده همیچیدند خلق |
|
درهم افتاده به یغما خشکحلق |
( 2018)گفته هر برگ و شکوفه آن غصون |
|
دمبهدم یا لیت قوم یعلمون |
( 2019)بانگ میآمد ز سوی هر درخت |
|
سوی ما آیید خلق شوربخت |
( 2020)بانگ میامد ز غیرت بر شجر |
|
چشمشان بستیم کلّا لا وزَر |
سایه: استعاره از راهنمایى که آسایش جان آنان را آماده سازد.
گلیم: همین دنیاست.
سایهبان ساختن از گلیم: کنایه از راهنمایى خواستن از کسانى که دعوى رهبرى دارند، ولى از فضل و فضیلت تهى هستند.
دیده پیچ پیچ: بینش نارسایی است که نمیتواند فراتر از زندگی مادی را بینند، دیدهاى که توان دیدن حقیقت را ندارد.
ختم کرده قهر حق: برگرفته از قرآن کریم است:«خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ»: پروردگار برقلب ها وبر گوش هایشان مُهر زده است و بر دیده آنان پردهاى است و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست..[1]
سُها:ستاره کوچکی است و در برابر ماه بسیار کم نور است، ستاره کوچکى است در آخر دُمِ صورت خرس بزرگ که از صورتهاى شمالى است.
سها دیدن و خورشید ندیدن: دعویداران مجازى را پیروى کردن و راهنمایان حقیقى را نشناختن.
میوهْ ها: منظور همان فیض معنوی است که مردم غالباً آن را نمیبینند و در پی آن نیستند.
سیب پوشیده: استعاره از آن چه از مدعیان رهبرى به عنوان دانش فرا گیرند.
خشک حلق: کنایه از تشنه حقیقت.
غُصون: جمع غصن: یعنی شاخهها.
یا لَیتَ قَومِى...: برگرفته از قرآن کریم است: «یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ اَلْمُکْرَمِینَ»: کاش مردم من مىدانستند که پروردگار مرا بخشید و از گرامى داشتگان قرارم داد.[2]
کَلاّ لا وَزَرَ: هرگز پناهگاهى نیست، اشاره دارد به آیه سوره قیامت که مىفرماید:« یَقُولُ اَلْإِنْسانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ اَلْمَفَرُّ کَلاَّ لا وَزَرَ إِلى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ اَلْمُسْتَقَرُّ» یعنى انسان در روز قیامت مىگوید بکجا باید فرار کرد؟ هیهات پناهگاهى نیست در چنین روز قرارگاه فقط در نزد پروردگار تو است.[3]
مولانا می گوید: راهنمایان راستین همیشه در میان مردماند چرا که اگر آنان نباشند، فیض حق تعالى منقطع خواهد شد. مردم هم آنان را مىبینند اما جسمشان را نه، حقیقت آنان را. قرآن در باره رسول فرمود:« وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ»: مىبینى آنان را به تو مىنگرند و نمىبینند. [4] اکثریت مردم در جست و جوى حقیقتاند، لیکن مدعیان دروغى از یک سو آنان را به خود مىخوانند، و از سوى دیگر تاریکى جهالتى که در آنهاست آنان را از رسیدن به حقیقت باز مىدارد.
چشم باز و گوش باز و این ذُکا خیرهام در چشم بندى خدا
1109 / د / 3
مولانا میگوید: جلوههای حق را بیشتر مردم نمیبینند، به همین دلیل در سایهْ مردان حق نمیآیند و به «ارباب بیمروت دنیا» دل میسپارند. آن عالمان راستین بر گمراهى اینان دریغ مىخورند که چرا پرده از دیده بر نمىدارند و روى به مردان حق نمىآرند. قهر الهی چشم باطن آنها را بسته است و چیزی را که نور بیشتر دارد نمیبینند. مولانا میگوید: با این حال این کمبینان هم به «لطف و کرم» حق امیدی دارند. این جلوههای عالم غیب، مردمِ ناآگاه را به سوی خود میخوانند. درختها نیز مانند مردان آگاه و پیامبران، از گمراهی مردم رنج میبرند و میگویند: ای کاش این قوم ما آگاه میشدند.«غیرت»، غیرت حق است که توجه بندگان به ماسوی الله او را میرنجاند و خشمگین میکند. غیرت حق بر درختها بانگ میزند که فایده ندارد، پناهی برای آنها نیست، آنها را پناه ندهید، زیرا ما چشم آنها را بر حقایق بستهایم.
[1] - (سوره بقره،آیه 7)
[2] - (سوره یس،آیه 26- 27)
[3] - (سوره قیامة،آیه 11)
[4] - سوره اعراف، آیه 198
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |