( 2021)گر کسی میگفتشان کاین سو دوید |
|
تا از این اشجار مستسعد شوید |
( 2022)جمله میگفتند کاین مسکین مست |
|
از قضاء الله دیوانه شده است |
( 2023)مغز این مسکین ز سودای دراز |
|
وز ریاضت گشته فاسد چون پیاز |
( 2024)او عجب میماند یا ربّ حال چیست |
|
خلق را این پردهْ اضلال چیست |
( 2025)خلق گوناگون با صد رأی و عقل |
|
یک قدم آن سو نمیآرند نقل |
( 2026)عاقلان و زیرکانشان ز اتفاق |
|
گشته منکر واین چنین یاغیّ و عاق |
( 2027)یا منم دیوانه و خیره شده |
|
دیو بر من غالب و چیره شده |
( 2028)چشم میمالم به هر لحظه که من |
|
خواب میبینم خیال اندر زمن |
( 2029)خواب چه بود بر درختان میروم |
|
میوههاشان میخورم چون نگروم |
( 2030)باز چون من بنگرم در منکران |
|
که همیگیرند از این بستان کران |
( 2031)با کمال احتیاج و افتقار |
|
ز آرزوی نیم غوره جانسپار |
( 2032)ز اشتیاق و حرص یک برگ درخت |
|
میزنند این بینوایان آه سخت |
( 2033)در هزیمت زین درخت و زین ثمار |
|
این خلایق صد هزار اندر هزار |
( 2034)باز میگویم عجب من بیخودم |
|
دست در شاخ خیالی در زدم |
مُستَسعَد: (اسم مفعول) نیک بخت، و (به صورت اسمِ فاعل) جوینده نیک بختى. و سعادت.
قَضاء اللّه: از مشیّت الهی . نگاه کنید به: شرح بیت 1363/د 3.
سودای دراز: خیالبافی ممتد.
پرده: حجاب است که مانع ادراک عالم معنا میشود.
او: پند دهنده.
ضلال: گمراه کردن.
آن سو: یعنی به سوی آن درختها.
بر درختان: یعنی نزدیک درختان.
گشته منکر واین چنین یاغیّ و عاق: منظور این است که چه شده آنان را بر دیده دل پرده است؟، پند اندرز دهندگان را نمىپذیرند!، بلکه ایشان را به سخره مىنگرند، اشاره دارد به ایهْ شریفه سوره هود چنان که مخالفان هود مىگفتند:« إِنْ نَقُولُ إِلاَّ اِعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ»: جز این نمىگوییم که برخى خدایان ما تو را گزندى رساندهاند و دیوانهات کردهاند.[1]
عاق گشتن: محروم ماندن. (همه در انکار و نافرمانى و محروم ماندن متفقاند).
کرانه میگیرند: دور میشوند و فاصله میگیرند.
از بستان کران گرفتن: کنایه از خود را از فیض هدایت اولیا محروم داشتن.
افتقار: یعنی ناداری ونیاز، درویشى.
نیم غوره:کنایه از بهرهْ ناچیز و کم ارزش است.
هزیمت: یعنی در حال گریز.
اگر کسی در آن جلوهگاه عالم غیب هست، همان دقوقی است که به رهگذران میگوید: از این درختها بهره گیرید و سعادتمند شوید. دقوقی میگوید: عاقلان و زیرکان دنیا همه باهم منکر وجود این درختان عالم معنا شدهاند، به همین دلیل عاقلند یعنی راندهْ درگاه حقاند. دقوقی وقتی که بیاعتنایی مردم به جلوههای عالم معنا را میبیند و نگران میشود که شاید خودش دچار وهم و خیال است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |