( 2040)خلقگویند ای عجب این بانگ چیست |
|
چونکه صحرا از درخت و بر تهی است |
( 2041)گیج گشتیم از دمِ سوداییان |
|
که به نزدیک شما باغ است و خوان |
( 2042)چشم میمالیم اینجا باغ نیست |
|
یا بیابانی است یا مشکل رهی است |
( 2043)ای عجب چندین دراز این ماجرا |
|
چون بود بیهوده و هزل و خطا |
( 2044)من همیگویم چو ایشان ای عجب |
|
این چنین مهری چرا زد صنع رب |
( 2045)زین تنازعها محمد در عجب |
|
در تعجب نیز مانده بولهب |
( 2046)زین عجب تا آن عجب فرقی است ژرف |
|
تا چه خواهد کرد سلطان شگرف |
( 2047)ای دقوقی تیزتر ران هین خموش |
|
چند گویی چند چون قحط است گوش |
این بانگ: بانگ درختان عالم غیب است که خلق را به سوی خود میخوانند.
بر: میوه.
سوداییان: آشنایان به عالم غیباند؛
سلطان شگرف: قدرت حق است.
مولانا می گوید: آشنایان به عالم غیب؛ مثل دقوقیاند که مردم ناآگاه آنها را سودایی و خیالباف میدانند. خلق با وجود انکار و ناباوری ازخود میپرسند: این همه حرف چگونه میتواند بیهوده باشد؟ دقوقی میگوید: من هم تعجب میکنم که چرا قدرت حق بر دل و چشم اینان مهر نهاده است! مولانا می گوید: مردان راه حق و منکران، هر کدام به دلیلی در عجباند. مطابق آیههای سورهْ ص، کافران در تعجباند که پیامبر(ص) چگونه از خدایان متعدد آنها خدای واحد ساخته است: «وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ . أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ »:آنها تعجّب کردند که پیامبر بیمدهندهاى از میان آنان به سویشان آمده؛ و کافران گفتند: این ساحر بسیار دروغگویى است!آیا او بجاى اینهمه خدایان، خداى واحدى قرار داده؟! این براستى چیز عجیبى است!»[1] دقوقی میگوید: حیرت من قابل توصیف نیست.
به خلاصه دو حالت مختلف دقوقى در این ابیات بیانگر نگرش اوست به دو دسته از مردم، دستهاى که چشم دلشان بسته است، دعوت اولیا را دروغ مىپندارند، و پیروان آنان را سودائى مىشمارند. و دستهاى که دیده حقیقت بین دارند. آنان باغ و میوه را مىبینند. دقوقى از کوردلى منکران در شگفت است که چگونه خدا مهر بر دل آنان نهاده است؟ چگونه باغها را پیرامون خود نمىبینند. سپس بدین نکته ظریف اشاره مىکند که پیمبران از گمراهان در شگفت بودند و گمراهان از دعوت پیمبران، چنان که رسول خدا در شگفت بود که بو لهب چرا چنین در دام شیطان اسیر است و بو لهب در شگفت که دعوت محمد (ص) چرا چنین فراگیر است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |