پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمان داد که نوشتن یهود را یاد بگیرم . [زیدبن ثابت]
عرشیات
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
پنج شنبه 95 شهریور 11 , ساعت 8:36 عصر  

هفت مرد شدن آن هفت درخت

آگاهی اولیای خدا از ما فی الضمیر

( 2056)بعد دیری گشت آنها هفت مرد

 

جمله در قعده پی یزدان فرد

( 2057)چشم می‌مالم که آن هفت ارسلان

 

تا کیانند و چه دارند از جهان

( 2058)چون به نزدیکی رسیدم من ز راه

 

کردم ایشان را سلام از انتباه

( 2059)قوم گفتندم جواب آن سلام

 

ای دقوقی مفخر و تاج کرام

( 2060)گفتم آخر چون مرا بشناختند

 

پیش ازین بر من نظر ننداختند

( 2061)از ضمیر من بدانستند زود

 

یک‌دگر را بنگریدند از فرود

( 2062)پاسخم دادند خندان کای عزیز

 

این بپوشیده است اکنون بر تو نیز

( 2063)بر دلی کو در تحیر با خداست

 

کی شود پوشیده راز چپّ و راست

( 2064)گفتم ار سوی حقایق بشکفید

 

چون ز اسم حرف رسمی ‏واقفید

( 2065)گفت اگر اسمی ‏شود غیب از ولیّ

 

آن ز استغراق دان نه از جاهلی

 قَعدَه: نشستن. و «قِعده» نوع نشستن است.

ارسلان: (ترکى) یعنی شیر و در این‌جا مرد حق، کنایه از مردان با هیبت.

چه دارند از جهان: یعنی آیا وجود صوری و مادی دارند؟

انتباه:یعنی در کمال توجه و هوشیاری (از روى آشنایى به حرمت آنان).

از فرود نگریستن: زیر چشمى نگاه کردن. در آن کنایتى است که آن ابدال از نشناختن دقوقى آنان را تعجب کردند و این شگفتى را به یکدیگر نمایاندند.

تحیُّر: یا حیرت، ناشى از فرط معرفت و غلبه شهود جمال است. دلى که در تحیر با خداست، آگاه از همه جاست.

در تحیر با خداست: یعنی در سیرالی‌الله به منزل حیرت رسیده است.

سوى حقایق شکفتن: متوجه عالم معنى بودن و به ظاهر ننگریستن.

استغراق: در لغت به معنى فرو رفتن است در آب یا در مایعى. و در اصطلاح عارفان آن است که دل عارف چنان متوجه حق گردد که به دیگرى و به خود توجه نکند.

بار دیگر جلوه‏های عالم معنا، کاملاً به عالم صورت می‏آیند و هفت مرد می‏شوند و خدا را عبادت می‌کنند. دقوقی می‏گوید: اینها که قبلاً مرا ندیده بودند، چگونه اسم مرا می‏دانستند و آن‌چه در ضمیر من گذشت فهمیدند و زیرچشمی درحالی‌که سرشان پایین بود یک‌دیگر را نگاه کردند؟! باز دقوقی اشکال دیگری دارد که اگر اهل حقیقت‌اند، لفظ اسم مرا برای چه می‏دانند؟ یکی از آنها در جواب اشکال دقوقی می‌گوید: اگر اولیای حق اسم کسی را ندانند از ندانستن نیست، در اثر آن است که گاه مرد حق، غرق در دریای حق است و به عالم صورت و لفظ نمی‏‏آید. چنان که بارها اشاره شد ، سالک گاه چنان مستغرق می شود که از آن چه پیرامون اوست بى‏خبر مى‏ماند. دقوقى در شگفت است که این ابدال چگونه او را شناختند و از درون او آگاه بودند نیز او را به اسم خطاب کردند حالى که اسم نشانى است ظاهرى براى نمایاندن مُسَمّى و توجه به اسم بالعرض است نه بالذات و آنان او را آگاه مى‏سازند که ولى حق به معانى و اسماء هر دو توجه دارد اگر گاهى به ظاهر توجهى نمى‏کند به خاطر استغراق است در ذات حق. لیکن در این مرحله که با دقوقى در گفت و شنودند، در چنان حالتى نیستند.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 241 بازدید
بازدید دیروز: 346 بازدید
بازدید کل: 1403272 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]