بیان اینکه طالب، تسلیم هر کس نباید بشود و انتقاد از شیخان ریاکار.
( 317)چون بسی ابلیس ِآدم روی هست |
|
پس به هر دستی نشاید داد دست |
( 318) ز انکه صیاد آورد بانگ صفیر |
|
تا فریبد مرغ را آن مرغ گیر |
( 319) بشنود آن مرغ بانگ جنس خویش |
|
از هوا آید بیابد دام و نیش |
( 320) حرف درویشان بدزدد مرد دون |
|
تا بخواند بر سلیمى ز ان فسون |
( 321)کار مردان روشنی و گرمی است |
|
کار دونان حیله و بیشرمی است |
( 322) شیر پشمین از براى گَد کنند |
|
بو مُسَیلم را لقب، احمد کنند |
( 323)بومسیلم را لقب کذّاب ماند |
|
مر محمد را، اولوالالباب ماند |
( 324)آن شراب حق ختامش مشک ناب |
|
باده را، ختمش بود گند و عذاب |
ابلیسِ آدمروی: یعنی کسی که باطن پاکی ندارد، اما در ظاهر عابد و زاهد و مردِ راه خداست. اینها شیادان فریبکاری هستند که همواره در پی آدمیانند تا فسونشان کنند. پس دست دادن به هر دستی سزاوار نیست.
دست به هر دستی دادن: یعنی باهرکسی نداسته وناشناخته دوستی وبیعت کرده.
سلیم: یعنی ساده دل، کسی که به سادگی گول می خورد، زود باور.
فسون خواندن: به معنی ورد خواندن وفریب دادن است.
شیر پشمین: مجسمه شیر که از بافتنىها سازند و درونش از پشم پر کنند و مقصود مولانا پیران مدعى پشمینه پوش است .
گَد: یعنی گدایی کردن
بو مسیلم: مسیلمهى کذاب است که از بنى حنیفه بود و ادعاى پیغمبرى کرد و میان وى و مسلمین جنگى سخت اتفاق افتاد و سرانجام کشته شد و آن فتنه فرو نشست، سال 11 هجرت.[1]
اُولوالالباب: اشاره است به آیاتى که در آنها تعبیر ( أُولُوا اَلْأَلْبابِ) آمده است از قبیل: « وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا اَلْأَلْبابِ»[2]. و مقصود از آن شهرت نیک است نه اینکه حضرت رسول را (ص) اولو الالباب گفتهاند.
آن شراب حق: شرابی که حق به بنده مینوشاند همان معرفت حق است.
ختامش مشک ناب: یعنی شراب الهیمُهری از مُشک دارد و آثار بعدی آن بوی خوش و تأثیر نیکوست «یُسْقَوْنَ مِن رَّحِیقٍ مَّخْتُومٍ.خِتَامُهُ مِسْکٌ وَفِی ذَلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ»:آنها از شراب (طهور) زلال دستنخورده و سربستهاى سیراب مىشوند!مهرى که بر آن نهاده شده از مشک است؛ و در این نعمتهاى بهشتى راغبان باید بر یکدیگر پیشى گیرند!؛[3] این آیه دربارهْ نیکوکاران و مردان حق است که در بهشت از شراب مهر شدهای مینوشند که بوی نابش از مشک است.
باده: آب انگورى که اندکى بجوشانند و در ظرف کنند تا تخمیر شود.
( 317) از طرفى هم باید ملتفت بود که شیاطینى در عالم وجود دارند که بصورت آدم جلوه مىکنند بنا بر این نباید در مقابل هر کس تسلیم شد و دست در دست او گذاشت.( 318) همان طور که صیاد بانگ صفیر مرغ را تقلید کرده و بانگ او را بیرون مىآورد تا مرغ را فریب دهد.( 319) و مرغ صداى هم جنس خود را شنیده از هوا بزمین فرود آمده در عوض دیدن هم جنس خود گرفتار دام مىشود. ( 320) یک مرد پست هم سخنان درویشان را مىدزدد تا اشخاص ساده را فریب دهد.( 321) کار مردها گرمى و روشنى است و کار فرومایگان حیله و تزویر و بىشرمى. ( 322) آنها که پوست شیر بتن کرده بصورت شیر جلوه مىکنند براى گدائى کردن است همینها هستند که مسیلمه کذاب را مىخواهند لقب احمد داده مردم را بفریبند. ( 322) ولى بالاخره بو مسیلم در عالم براى همیشه لقب کذاب گرفت و نام نامى محمد مصطفى (ص) به احترام باقى مانده باولوا الالباب ملقب گردید. ( 323) بلى شراب الهى است که الى الابد بوى مشگ از آن بمشام مىرسد در صورتى که باده عالم طبیعت خاتمهاش بوى بد و رنج خمار است.
مولانا می گوید: گمراهان برای سوء استفاده، ظاهری زاهدانه به خود میگیرند؛ همانند مسیلمهْ کذّاب که ادعای پیامبری نمود و لقبهای پیامبر را بر خود میگذاشت. اما سرانجام نام او در تاریخ با صفت کذّاب همراه شد و نام پیامبر در شمار خردمندان و آگاهان (اولوالالباب) قرار گرفت.
شرابی که حق به بنده مینوشاند همان معرفت حق است، مُهری از مُشک دارد و آثار بعدی آن بوی خوش و تأثیر نیکوست به خلاف بادهْ انگوری که سرانجامش بوی بد دهان و رنج و کسالت است.
در مجموع محتوای این ابیات،اندرزى است براى طالب که بظاهر حال و دعوى شیخى و ارشاد و داشتن خانقاه و مسند فریفته نگردد و تسلیم هر مدعى نشود زیرا همیشه مردمى بودهاند که بر گزاف و بباطل و براى احراز ریاست، خود را بصورت اهل حقیقت آراسته و دعوى رهبرى و پیشوایى کرده و مردم ساده دل را بدام افکندهاند بخصوص در روزگار مولانا که درویشى رونق عظیم داشته و مایهى رسیدن بمال و جاه دنیوى بوده است چنان که شیخ عطار نیز این مضمون را بدین صورت بیان مىکند[4]:
بسى دجال مهدى روى هستند که چون دجال از پندار مستند
پى دجال جادو چند گیرى نه وقت آن که آخر پند گیرى
و نظیر آن از گفتهى مولانا:
درین بازار طراران زاهد شکل بسیارند فریبندت اگر چه اهل و با عقل متینى تو[5]
[1] - طبرى ج 3، ص 254- 243
[2] - البقرة، آیهى 269
[3] . مطففین ، آیهْ 25 و 26.
[4] - الهى نامه
[5] - دیوان، ب 22981
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |