( 390)هر شبی از دام تن ارواح را |
|
میرهاند میکند الواح را |
( 391)میرهند ارواح هر شب زین قفس |
|
فارغان، نه حاکم و محکوم کس |
( 392)شب ز زندان بیخبر زندانیان |
|
شب ز دولت بیخبر سلطانیان |
( 393)نه غم و اندیشهْ سود و زیان |
|
نه خیال این فلان و آن فلان |
مىکَنى الواح را: یعنی آنچه بر لوح ضمیر نقش بسته است، در خواب محو میگردد و انسان تحت تأثیر آنها نیست.
میرهند ارواح: یعنی آزاد می شوند.
زین قفس: منظور قفس تن است.
فارغان: فراغت یافتن، یعنی به هنگام شب ودر خواب روح فارغ از همهْ قیدهای اجتماعی است.
خواب: عبارت است از تعطیل شدن حواس ظاهرى از کارهایى که انجام مىیابد، به این دلیل که روح کشش براى انجام کار ندارد. و پس از بر طرف شدن خستگى و ضعف، روح کشش انجام کار را پیدا مىکند.
( 390) هر شب ارواح از قفس تن آزاد شده و با فراغت تمام بسر مىبرند نه فرمانده و نه فرمانبر کسى هستند.( 392) شب موقع خواب نه زندانیان از زندان خبر دارند و نه پادشاهان از کشور و دولت خود با خبرند.( 393) همگى از اندیشه و غم سود و زیان فارغ بوده بهیچ چیز نمىاندیشند.
در سرگذشت عرفای بزرگ، از خواب و تأثیر آن در سیر و تکامل شخصیت سالک سخن بسیار گفته شده است و بسیاری از پیران طریقت، خواب را نوعی کشف دانستهاند که در آن سالک به اسراری آگاه میشود. این کشف اگر از جانب حق صورت پذیرد، رؤیای صالح و اگر از جلوههای روح سالک باشد، رؤیای صادق است. در هر صورت مرتبط با اتصال روح به عالم غیب است.
مولانا خواب را آزادی روح از مقیدات زندگی میداند و با اینکه همهْ تعبیرات او دربارهْ خواب یکسان نیست، در همهْ آنها آزادی از قیود اجتماعی و گاه شرعی را مطرح میکند. مولانا تن را دام و قفس میبیند و معتقد است که در هنگام خواب، روح از تن آزاد میشود و به عالم غیب میپیوندد و این کار به امر حق صورت میگیرد و این روح آزادشده در عالم خواب، نه فرمان میدهد و نه فرمان میبرد و فارغ از همهْ قیدهای اجتماعی است. برای مثال، زندانی در خواب رنج زندان را احساس نمیکند و یا کارگزاران دولت در خواب به بخت و مقام اجتماعی خود نمیاندیشند و هیچ کس به یاد سود و زیان یا به یاد این و آن نمیافتد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |