( 410) گفت لیلى را خلیفه کان توى |
|
کز تو مجنون شد پریشان و غوى؟ |
( 411) از دگر خوبان تو افزون نیستى |
|
گفت: خامش چون تو مجنون نیستى |
این حکایت، تمثیلی است براین که هرکس چشم وگوش آشنا به حقیقت ندارد، حقیقت رانمی بیند ونمی شنود. در مآخذ قصص وتمثیلات مثنوی چند لطیفه ونقل مشابه با همین مضمون آمده است، که درآن هم گفتگو میان هارون الرشید و لیلی است.
پریشان: یعنی مضطرب
غوى: یعنی گمراه
گفت خامش چون تو مجنون نیستى: اصل آنست که آدمى دیدهى حق بین و زیبایى شناس و حقیقت نگر داشته باشد و در غیر این صورت، وجود معشوق و ظهور جمال، از چشم او پنهان مىماند و از عشق بازى بىنصیب و محروم ابدى مىشود و بدین مناسبت گفتهاند[1]:
معشوق بچشم دگران نتوان دید جانان مرا بچشم من باید دید
و مولانا فرموده است[2]:
آفتى نبود بتر از ناشناخت تو بر یار و ندانى عشق باخت
( 410) خلیفه بلیلى گفت آیا کسى که مجنون را پریشان حال کرده و از راه بدر برده تو هستى؟( 411) تو که از خوبان و ماهرویان دیگر چیزى بالاتر ندارى. لیلى جواب داد اى خلیفه برو تو این حسن را درک نخواهى کرد چون تو مجنون نیستى.
نتیجهاى که مولانا ازین داستان تمثیلی منظور دارد اینست که حقیقت، ظاهر است ولى مراتب دید، مختلف است و هر کس آن را ادراک نمىکند چنان که زیبا رویان و لیلىوشان بسیاراند اند اما هر کسى عاشق و مجنون وار نیست زیرا شرط عشق، دیدهى معشوق بین است و تا آن دیده گشوده نشود جمال معشوق در نظر نمىآید و دست عشق گریبان جان را نمىگیرد و بصحراى جنون نمىکشد و این معنى در زندگى محسوس است و مثالهاى بسیار براى آن پیدا مىتوان کرد فى المثل یک کسى را مىبینیم که سودایى و دیوانهى زیبایى و یا اخلاق و شخصیت دیگرى است در صورتى که کسان دیگر هیچ فضیلت در وى نمىبینند و یا شخصى از شعر و یا آهنگ خاصى لذت مىبرد بصورتى که از حال طبیعى خارج مىشود و دیگر کس آن شعر و آهنگ را مىشنود و پندارى که هیچ نشنیده است یا هم عصران حضرت رسول اکرم (ص) که چشم بر جمال آسمانى او مىگشودند و در مراتب ایمان و جانبازى متفاوت بودند و منکران از دیدن آیات و معجزات منکر تر و دشمن تر مىشدند پس اصل آنست که آدمى دیدهى حق بین و زیبایى شناس و حقیقت نگر داشته باشد و در غیر این صورت، وجود معشوق و ظهور جمال، از چشم او پنهان مىماند و از عشق بازى بىنصیب و محروم ابدى مى شود.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |