( 458) در میان شاه و او پیغام ها |
|
شاه را پنهان بدو آرام ها |
( 459) آخرالامر از برای این مراد |
|
تا دهد چون خاک، ایشان را به باد |
( 460)پیش او بنوشت شه کاى مقبلم |
|
وقت آمد زود فارغ کن دلم |
( 461)گفت اینک اندر آن کارم شها |
|
کافکنم در دین عیسى فتنهها |
بدو آرامها: یعنی شاه پنهانی به او آرامش می داد.
آخر الامر: یعنی بالاخره، در نتیجه، درپایان.
ایشان را به باد: یعنی عیسوبان را به باد فنا دهد، نابود کند، ازبین ببرد.
فارغ کن دلم: یعنی مرا ازاین انتظار بیرون بیار، خلاصم کن.
فتنه ها: یعنی اختلافات.
( 458) میان شاه و وزیر پیغامها رد و بدل مىشد و شاه در باطن به اعتماد او بود(459) بالاخره براى اینکه خاک عیسویان را بباد فنا دهد.( 460) براى او نوشت وقت آنست که عجله کنى و خاطر مرا آسوده سازى.() چشم و دلم همواره در انتظار است اگر وقت مقتضى است زودتر مرا از انتظار خلاص کن.( 461) وزیر جواب داد که اکنون مشغولم که در دین عیسى فتنهها بر پا کرده و اختلافاتى ایجاد کنم.
( 462) قوم عیسى را بُد اندر دار و گیر |
|
حاکمانشان ده امیر و دو امیر |
( 463) هر فریقى، مر امیرى را تبَع |
|
بنده گشته میر خود را از طمع |
( 464) این ده و این دو امیر و قومشان |
|
گشته بند آن وزیر بد نشان |
( 465)اعتماد جمله بر گفتار او |
|
اقتداى جمله بر رفتار او |
( 466)پیش او در وقت و ساعت هر امیر |
|
جان بدادى گر بدو گفتى بمیر |
سبط: یعنی قبیله .
دوازده سبط : یعنی دوازده قبیله . بىگمان فرض دوازده امیر براى مسیحیان از باب آن که حواریین دوازده تن بودهاند ساخته شده و مقصود از امیر، پیشواى مذهبى است نه فرمانرواى ظاهرى.
دارو گیر: مجازا، حکومت و فرمانروایى، مشغله و گرفتارى.
فریق: دستهاى از مردم خواه بسیار یا اندک.
تبع: پیرو.
بد نشان: داراى صفات بد و نکوهیده، بد اصل و فرومایه.
( 462) در آن وقت عیسویان دوازده امیر داشتند.( 463) و هر دسته از امیرى تبعیت مىکردند.( 464) و این دوازده امیر با تابعین خود بنده و فرمانبر وزیر بد طینت بودند. ( 465) همه بر گفتار او اعتماد داشته رفتار او را سر مشق خود قرار مىدادند.( 466) اطاعت آنها از وزیر طورى بود که اگر بامیرى مىگفت بمیر در مقابل او جان نثار مىکرد.
( 467) ساخت طومارى به نام هر یکى |
|
نقش هر طومار دیگر مسلکى |
( 468)حکمهاى هر یکى نوعى دگر |
|
این خلاف آن، ز پایان تا به سر |
تخلیط: یعنی آمیختن.
طومار: نامه و صحیفه، نامهاى دراز که غالبا از برگهاى مختلف کاغذ بهم چسبانیده ترکیب مىشد و در پایان آن چوبى تعبیه مىکردند و این نامه را بر آن مىپیچیدند .در این نامه فرمانهاى مشتمل بر دستور العمل و حسابها و اسناد مفصل نوشته مىشد.
نوعى دگر: یعنی هرفرمانی خلاف فرمان دیگر.
() وقتى که همه عیسویان را مطیع و رام خود ساخت زیرکانه حیلهاى بکار برد و فتنهاى بر انگیخت.( 467) و بنام هر یک از امراى طومار و کتابى درست کرد ولى نوشته هر کتاب غیر آن بود که در کتابهاى دیگر نوشته بود. ( 468) احکام هر یک از کتابها خلاف دیگرى و هر یک نوع خاصى بود.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |