( 502) تا ز زهر و از شکر در نگذرى |
|
کى تو از گلزار وحدت بر برى؟ |
( 503) این نمط، وین نوع،ده طومار و دو |
|
بر نوشت آن دین عیسی را عدو |
تا ز زهر و از شکر: به معنی نیک وبد زندگی این جهانی وامور بد آیند وخوش آیند است، مضمون سخن این است که برای ادراک وحدت باید هم? این خوبیها وبدیها را زیر پا یا پشت سر بگذاری.
این نمط: با این ترتیب، با این روش.
مولانا از این تک بیت، یک مضمون عارفانهای ارائه میدهد و میگوید: زهر و شکر را به معنای نیکوبد زندگی این جهانی و امور بدانید و آنها را خوشآیند در نظر بگیرید و برای ادراک وحدت و چشیدن، باید از این گلزار همهْ این خوبیها و بدیها را زیر پا یا پشتسر بگذارید و خود را فراموش کنید و به مرادی و نامرادی نیندیشید.
مولاناپس از بیان محتوای طومارهای متضاد از وزیر فریب کار می گوید: تا مراتب تعین وحدود کثرت را که منشا امتیاز است در هم نریزى بوحدت که آسایشگاه جان و روان است نخواهى رسید و شاید گفت که سالک با وجود اختلاف روشها و آیینها باید بر همهى آنها عبور کند و بکمال هر طریقهى متحقق شود تا بسر منزل وحدت برسد.
( 504) او ز یک رنگى عیسى بو نداشت |
|
وز مزاج خمّ عیسى خو نداشت |
( 505) جامهى صد رنگ از آن خمِّ صفا |
|
ساده و یک رنگ گشتى چون صبا |
یکرنگیِ عیسی: یعنی محبت وکوشش او در راه پیوند دلهای مردم.
خم عیسى: اشاره به این روایت است که: مادر عیسی اورا به رنگرزی سپرده بود تا صباغی بیاموزد ویک روز که صباغ جامه هایی را با رنگهای گوناگون نشانه زد وبرای رنگ کردن به او سپرد، او همه را دریک خم فرو برد اما درپایان ِکار هرجامه به همان رنگ درآمد که صباغ خواسته بود
خو نداشت: یعنی اطلاع نداشت، بی خبر بود، یا آن ویژگی عیسوی را نداشت.
( 504) این شخص از یک رنگى دین عیسى خبر نداشت و نمىدانست خمى که عیسى براى رنگها تهیه کرده از چه دارویى ترکیب شده.( 505) ندانسته بود که جامههاى صد رنگ چون داخل این خم گردد همگى ساده و یک رنگ مىگردد.
مقصود مولانا این است که عیسى علیه السلام مردم را بوحدت و محبت مىخواند و کسى که بحقیقت دین و آیین وى راه یابد از رنگ و اختلاف و دو بینى و تزویر خلاص مىیابد و بجهان بىرنگ و عالم یگانگى مىپیوندد و با همهى ادیان و مذاهب یکى مىشود ولى این وزیر نیرنگ بازِ تزویر گر اگر چه خود را بر کیش وى مىدانست و مردمان ساده دل بدو گرویده بودند از این حقیقت خبر نداشت و بویى نبرده بود بدین جهت بخلاف گرایید و اختلاف بوجود آورد .
( 506) نیست یک رنگى کز او خیزد ملال |
|
بل مثال ماهى و آب زلال |
( 507) گر چه در خشکى هزاران رنگهاست |
|
ماهیان را با یبوست جنگهاست |
( 508) کیست ماهى چیست دریا در مثل؟ |
|
تا بدان مانَد مَلِک عزَّ وَ جَل |
یک رنگى: مجازا، دوستى بىغرض و نفاق، وحدت و یگانگى، وحدت صرف.
کز او خیزد ملال: یعنی یکرنگی عیسی آن طور نیست که از نداشتن تنوع مای? ملال ودلتنگی شود.
بل مثال ماهى و آب زلال: یعنی مثل آب زلال است که اگرچه رنگارنگ نیست اما برای ماهی زندگی است.
ماهیان را با یبوست جنگهاست: یعنی اگرچه خشکی بسیار رنگارنگ است اما ماهیان ازآن بیزارند.
کیست ماهى چیست دریا در مثل: مثال ماهی وآب زلال را در ذهن مولانا همانند رابطهْ انسان با دریای معرفت حق است ، اما باز می گوید: که خداوند را نباید به مفاهیم زندگی این جهانی تشبیه کرد. و تمثیل عشق یا حق تعالى به آب و عاشق و طالب به ماهى در مثنوى مکرر است و در دیوان کبیر نیز توان دید و اینک یک نمونه[1]:
اى دل من در هوایت همچو آب و ماهیان ماهى جانم بمیرد گر بگردى یک زمان
ماهیان را صبر نبود یک زمان بیرون آب عاشقان را صبر نبود در فراق دلستان
جان ماهى آب باشد صبر بىجان چون بود چونک بىجان صبر نبود چون بود بىجان جان
ملک: پادشاه، یکى از صفات خداست به اعتبار اینکه قادر بر ایجاد و ابداع است و جهان و جهانیان در زیر فرمان او هستند.
( 506) این یک رنگى از آن یک رنگیها نیست که ملال آور باشد بلکه این مثل یک رنگى آب است نسبت بماهیان. ( 507) بلى در خشکى هزاران رنگ هست ولى ماهى دشمن آنها بوده متمایل به آب است. ( 508) من چه مىگویم؟ ماهى کیست؟ دریا چیست؟ که خداى عز و جل را بتوان در مثل به آنها تشبیه نمود.
مولانا می گوید: یکرنگی عیسی آن طور نیست که از نداشتن تنوع مایهْ ملال ودلتنگی شود بلکه همانند آب زلال است که اگرچه رنگارنگ نیست اما برای ماهی زندگی است. خشکی بسیار رنگارنگ است اما ماهیان از آن بیزارند. بنا بر این روش عیسى که بر محبت و عشق مبتنى بود هرگز ملال بوجود نمىآورد تا پیروان او بسبب ملال و سستى عشق، بسوى بحث و نظر گرایند و در تبعیت و اداء تکالیف به اختلاف برخیزند و از این راه نوعى از تفنن و تنوع پدید آید . ولى وزیر مزور و امت عیسى از حقیقت روش او بىخبر بودند و از عشق بویى نداشتند لا جرم ببحث و نظر پرداختند و بجدل برخاستند.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |