( 509)صد هزاران بحر و ماهی در وجود |
|
سجده آرد پیش آن اکرام و جود |
( 510)چند باران عطا باران شده |
|
تا بدان آن بحر دُرّ افشان شده |
( 511)چند خورشید کرم افروخته |
|
تا که ابر و بحر، جود آموخته |
( 512)پرتو دانش زده بر خاک و طین |
|
تا که شد دانه پذیرنده زمین |
( 513)خاک امین، و هر چه در وی کاشتی |
|
بیخیانت جنس ِآ ن برداشتی |
( 514)این امانت ز آن امانت یافته است |
|
کا فتاب عدل بر وی تافته است |
( 515)تا نشان حق نیارد نوبهار |
|
خاک سِرها را نکر ده آشکار |
سجده آرد پیش آن اکرام و جود: همهْ جلوههای عالی زندگی این جهان پرتوی از فیض الهی است.
بحر در افشان شده: یعنی باران عطای خداوند موجب می شود که در دریا مروارید پدید آید.
ابر و بحر جود آموخته: اگر ابر و دریا بخشندگی دارند، فیضی از خورشید کرم خداوند است.
پرتو دانش زده بر خاک: پرتو دانش الهی خاک تیره را پذیرندهْ دانهها میکند و رویش پدید میآورد.
عدل: صفتى است که اقتضاى آن اجراء حکم است بدون میل و افراط و تفریط، و دادن حق به ذى حق است. امانت: خدا را به امانت وصف نمىکنند و در عداد اسماء حسنى که سیوطى در جامع صغیر سه روایت براى آن نقل کرده و نیز در مواقف و شرح آن، این صفت مذکور نیست ولى صفت (المهیمن) را بعضى بمعنى امین گرفتهاند و گفتهى مولانا بدین قول ناظر است.[1] و خاک را بدان مناسبت امین مىنامند که هر تخم که در وى بکارند جنس آن را باز مىدهد و هرگز بجاى گندم، جو و بعوض جو، گندم از آن نمىروید.
خاک سرها را: این خاک امانتدار، هنگامی رازها را آشکار میکند که بهار میآید و این بهار، نشان و فرمان و اشارت حق است.
( 509) صدها هزار دریا و ماهى در عالم وجود در مقابل عظمت و جلال آن دریاى بخشش وجود بسجده افتادهاند.( 510) سالها باران بخشش خداوندى باریده است تا بوسیله او این دریاها داراى گوهر شدهاند. ( 511) مدتها خورشید گرم نور افشانى کرده تا ابر و دریا طریقه جود و بخشش را آموختهاند. ( 512) پرتو ذات مقدس او است که به آب و گل تابیده تا زمین براى پروراندن دانه و رشد نباتات آماده گشته است. ( 513) خاک امین است و هر چه در آن کاشته شود بدون خیانت همان را عمل آورده و همان جنس را تحویل مىدهد. ( 5114) این امانت را خاک از آن جا دارا شده است که آفتاب عدل بر او تابیده. ( 515) تا نو بهار نشانهاى از طرف حق همراه نیاورد در این فصل خاک اسرار طبیعت را آشکار نمىسازد.
دراین ابیات مولانا مفهوم بیت های پیشین را شرح می کند ومی گوید: همهْ جلوههای عالی زندگی این جهان پرتوی از فیض الهی است. باران عطای خداوند موجب میشود که در دریا مروارید پدید آید. اگر ابر و دریا بخشندگی دارند، فیضی از خورشید کرم خداوند است. پرتو دانش الهی خاک تیره را پذیرندهْ دانهها میکند و رویش پدید میآورد.
پروردگار این کرهْ خاکی را امین دانسته و آفتاب عدل خویش را بر آن تافته است و همین امانت داری است که هرچه در خاک آن بکاری همان را پس میدهد این خاک امانتدار، هنگامی رازها را آشکار میکند که بهار میآید و این بهار، نشان و فرمان و اشارت حق است.این سخن مولانا مبتنى است بر این عقیده که حق تعالى جامع جمیع کمالات است و هر کمالى که موجودات بدان متصف مىشوند به افاضهى اوست و مستفاد از اوست.
أزمة الامور طرا بیده و الکل مستمدة من مدده[2]
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |