( 773) آن جهود سگ ببین چه راى کرد |
|
پهلوى آتش بتى بر پاى کرد |
نگاه نقّادانه به سخن مولانا، تا آنجا که تاریخ گواهی می دهد، همواره یهود خدا پرستبوده و هرگز بت پرست نبودهاند ولى در قصهى اصحاب الاخدود اختلاف است که آنها را یهود در آتش افکندند و یا آن که پادشاهى بت پرست بود که ایشان را به آتش مىسوزانید تا از دین خود که یکتا پرستى بود باز گردند چنان که بعضى گفتهاند که اصحاب الاخدود عیسوى بودهاند و بعضى روایت کردهاند که آنها دستهاى از مجوس بودهاند. ظاهرا مولانا روایات را بهم آمیخته و به پادشاه یهود نسبت داده است که پهلوى آتش بتى نهاد و عیسویان را بپرستش آن دعوت کرد.[1]
( 769) آن جهود سگ منش ببین چه تصمیمى گرفت آتش افروخت و بت را در پهلوى خرمن آتش نهاد.
( 774) کان که این بت را سجود آرد برَست |
|
ور نیارد در دل آتش نشست |
( 775) چون سزاى این بت نفس او نداد |
|
از بت نفسش بتى دیگر بزاد |
( 776) مادر بتها، بت نفس شماست |
|
آنکه آن بت مار و این بت اژدهاست |
( 777) آهن وسنگ است نفس و بت، شرار |
|
آن شرار، از آب میگیرد قرار |
( 778)سنگ و آهن زآب کی ساکن شود؟ |
|
آدمی با این دو کی ایمن بود؟ |
( 779)بت، سیاها به است در کوزه نهان |
|
نفس، مر آب سیه را چشمه دان |
( 780) آن بت منحوت چون سیل سیاه |
|
نفس بتگر، چشمه ای بر آب راه |
( 781)مردم نفس از درونم در کمین |
|
از همه مردم بتر در مکر و کین |
( 782)صدسبو را بشکند یک پاره سنگ |
|
وآب چشمه میزهاند بیدرنگ |
( 783) بت شکستن سهل باشد، نیک سهل |
|
سهل دیدن نفس را جهل است جهل |
کان که این بت را سجود آرد: آوردن بت و بت پرستی در داستان یک پادشاه یهودی از مواردی است که در ادبیات مذهبی وعرفانی ما، مظاهر ادیان پیشین به هم آمیخته ومولانا خود متوجه بوده است که جهود بت پرست نیست، لذا در بیت بعد منظورش را توضیح می دهد.
برَست: یعنی خواهد رست، نجات می یابد.
این بت نفس: یعنی خود پرستی که انسان را به پرستش بت های دیگر می کشاند وایمان را بر باد می دهد.
مادر بتها: یعنی سرچشم? جوشان این بت ها، خواهشهای نفس است.
از آب میگیرد قرار: یعنی این جرقه را با آب هدایت وارشاد می شود خاموش کرد.
این دو: یعنی سنگ آتش زنه وآهن.
مردم نفس از درونم در کمین: یعنی خطر نفس را کوچک وآسان نباید گرفت، حیله های او بسیار وهمواره در کمین فریب دادن است.
میزهاند: یعنی میجوشاند. زهیدن، بیرون زدن آب از مظهر چشمه است .
منحوت: تراشیده، اسم مفعول از نحت بمعنى تراشیدن. برگرفته است از آیهى شریفه: أَ تَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ[2] . تعبیر «منحوت» بمناسبت آنست که این بتها را انسان خود مىتراشد و مىسازد و بدین جهت خدایان و بتهاى او در احوال مختلف و مراحل عمر بصورتهاى گوناگون جلوه گر مىشوند و نقش ثابتى ندارند.
( 774) و گفت هر کس این بت را سجده کرد آسوده گردد و گرنه جایش در دل آتش خواهد بود.( 775) شاه چون جلو بت نفس خود را نگرفته بود بت دیگرى از آن زائیده شد.( 776) بت نفس شما مادر بتهاى خارجى است نفس چون اژدها و بت خارجى چون مار است.( 777) نفس چون آهن و سنگ است و بت درونى شرارهایست که از اصطکاک این دو بوجود مىآید این شراره با آب خاموش نمىشود( 778) سنگ و آهن چگونه ممکن است از آب متأثر شوند آدمى با داشتن سنگ و آهن نفس چگونه از شراره اصطکاک آنها ایمن خواهد بود.( 779) بت خارجى آب سیاهى است که در کوزه پنهان است و نفس سرچشمه و منبع آن آب است.( 780) بتى که بت تراش ساخته چون سیل سیاه موقتى است ولى نفس بت سازیست که چون چشمه پر آبى که در شاه راه واقع شده همیشه جاریست.() بت چون آب کوزه است که آن بزودى تمام مىشود ولى نفس شوم تو چشمه آن آب و تمام نشدنى است.( 782) یک سنگ پاره صد کوزه را مىشکند ولى آب چشمه بدون درنگ جاى آن را پر مىکند.() آب کوزه و خم اگر از میان برود آب چشمه همیشه تازه و پایدار است.( 783) بت شکستن خیلى سهل و آسان است ولى نفس را اگر سهل بگیرى از نادانى است.
[1] - براى اطلاع از اقوال مفسرین دربارهى اصحاب الاخدود، جع: تفسیر طبرى، طبع مصر، ج 30 ص 74- 72.
[2] - الصافات، آیهى 95
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |