پرهیز از تجاوز به حریم دیگران
( 821)چون خدا خواهد که پوشد عیب کس |
|
کم زند در عیب معیوبان نفس |
معیوبان: یعنی کسانی در معرض عیب اند، یا در معرض عیب جوی دیگرانند.
نفس زدن: یعنی عیوب دیگران را گفتن، دم زدن به بازگویی عیب های مردم.
( 821) و اگر بخواهد که عیب کسى را بپوشاند کارى مىکند که آن کس با معایب دیگران کارى نداشته باشد به گفتهْ استاد فروزانفردرتفسیر بیت: عیب جویی صفتى است که آدمى را مبغوض و دشمن روى مىسازد و مردم را به دشمنى بر مىانگیزاند، زیرا هر کسى احتمال مىدهد که مردم عیب جوى، معایب و نقایص او را نیز روزى بر زبان آرد ند و از این رو عیب جویان در معرض آن قرار مىگیرند که دیگران عیب آنها را جست و جو کنند و در این صورت عیب آنها نیز پوشیده نمىماند علاوه بر آن که عیب جویى خود صفتى نکوهیده و ناپسند است که بالطبع در اظهار عیب دیگران بظهور مىرسد.
( 822) چون خدا خواهد کهمان یارى کند |
|
میل ما را جانب زارى کند |
میل ما را جانب زارى کند:زارى و تضرع نشانهْ درد است ودرد حکایت از آگاهی بنده وآشنایی به حقایق دارد.
( 822) اگر خداوند بخواهد با ما کمک کند ما را بتضرع و زارى وامىدارد.
( 823)ای خُنُک چشمی که آن گریان اوست |
|
وی همایون دل که آن بریان اوست |
( 824)آخر هر گریه آخر خندهای است |
|
مرد آخر بین مبارک بندهای است |
( 825)هر کجا آب روان، سبزه بود |
|
هر کجا اشکی روان، رحمت شود |
( 826)باش چون دولاب نالان چشم تر |
|
تا زصحن جانت بر روید خُضر |
خنک: خوش، در مورد چشم معنى شادى و سرور نیز مىدهد مانند: أقر اللَّه عینى بک و قرت عینى و قرة العین (بمعنى فرزند) در زبان عربى بمناسبت آن که عامه معتقد بودهاند که اشکى که از شادى فرو مىریزد سرد است و اشکى که از اندوه و غم جارى مىشود گرم و سوزان است.[1] در این بیت مقصود، اشکى است که از شوق لقاى خدا ریزان باشد بدان جهت که شوق نتیجهى محبت و عشق است که آن بعقیدهى مولانا محرک اصلى عالم وجود و مکمل نفس سالک است.
دولاب: چرخی است که با آن آب از چاه میکشیدند.
چون دولاب نالان: هنگام کشیدن آب بر اثر سنگینی دلوهای آب، در چرخ، سایش و صدایی بلند میشد. این سایش و صدا را مولانا به ناله تشبیه مینماید و میگوید: دولاب نالان است.
باش چون دولاب نالان چشم تر: چون از دلو آب هنگام کشیدن آب به بالا آب میریزد. مولانا این ریزش آب از دلو را به اشک و چشم تر تشبیه میکند. او میگوید: اگر همانند دولاب نالان گریه کنی و برای او اشک بریزی، در جان تو سبزی و خرمی پدید میآید و شادی معرفت حق و مشاهده حقایق غیبی را ادراک خواهی کرد.
صحن: فضاى درون خانه، ساحت درون منزل.
خُضر: جمع خضرت بمعنى سبزى، خرمی.
( 823) خوشا چشمى که براى او مىگرید و خوشا دلى که داغدار او است. ( 824) عقب هر گریه عاقبت خندهاى است و کسى که عاقبت بین باشد بنده مبارکى است.( 825) هر جا آب روان باشد سبزهزار خواهد بود و هر جا اشک روان باشد جاى نزول رحمت است.( 826) چون چرخ چاه ناله کن و اشک بریز تا در سرزمین جان تو سبزههاى خوش رنگ بروید.
( 827)اشک خواهی، رحم کن بر اشکبار |
|
رحم خواهی، بر ضعیفان رحم آر |
اشک خواهی: یعنی اگر آن زاری، نشان دهنده معرفت را میخواهی باید که رحم آوری بر ناتوانان و اشکباران. این کلام مولانا مضمونی از حدیث است که: «انّمایرحُم الله من عباده الرٌحماء، ارحم مَن فی الارض یرحمک مَن فی السماء[2]؛ همانا خدا به بندگان رحیم و دلسوز، رحم و شفقت میورزد، به زمینیان رحم کن تا آسمانیان به تو رحم کنند.»
اشک خواستن: به کنایه، طلب سوز دل و زارى است
( 822) اگر طالب رحم هستى بر چشمهاى اشک بار ضعیفان و بىچارگان ترحم کن.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |