( 865)همچنین باد اجل با عارفان |
|
نرم خوش همچون نسیم یوسفان |
||
( 866)آتش ابراهیم را دندان نزد |
|
چون گزیده حق بود، چونش گزد |
||
( 867)زآتش شهوت نسوزد اهل دین |
|
باغیان را برده تا قعر زمین |
||
( 868)موج دریا چون به امر حق بتاخت |
|
اهل موسی را زقبطی واشناخت |
||
( 869)خاک، قارون را، چو فرمان در رسید |
|
با زر و تختش به قعر خود کشید |
||
( 870)آب وگل چون از دم عیسی چرید |
|
بال و پر بگشاد، مرغی شد پرید |
||
( 871)هست تسبیحت به جای آب و گل |
|
مرغ جنّت شد ز نفخ صدق دل |
||
( 872)کوه طور از نور موسی شد به رقص |
|
صوفی کامل شد و رست او ز نقص |
||
( 873)چه عجب گر کوه، صوفی شد عزیز |
|
جسم موسی از کلوخی بود نیز |
اجل: وقت محدود و معین در آینده، در اصطلاح متکلمین وقتى که علم خدا بمرگ موجود زنده تعلق گرفته است.
آتش ابراهیم را دندان نزد: اشاره به روایت معروف است که نمرود ابراهیم پیامبر را درآتش افگند وآتش ابراهیم را نسوزاند.[1]
اجل طبیعى، اجل مسمى: مرگى که بسبب فرو مردن حرارت غریزى و رطوبت طبیعى روى دهد.
اجل اخترامى: مرگ به اسباب اتفاقى و امراض.[2]
دندان زدن: گزیدن به دندان.
یوسفان: جمع یوسف بمعنى مجازى یعنى زیبا روى.
زآتش شهوت نسوزد اهل دین: یعنی شهوت هم آتش است اما مؤمن بدین آتش نمی سوزد.
اهل موسی را زقبطی واشناخت: اشاره به قوم موسی وفرعون است که قوم موسی هنگام مهاجرت از مصر از دریای نیل گذشتند اما وقتی فرعونیان پای در گذرگاه آنها نهادند آب آنها را فرو برد.[3]
قبطی: نام مردم باستانی مصر وپیروان فرعون است.
قارون: از ثروتمندان بنیاسرائیل و دشمن موسی بود. به فرمان حق، خاک دهان گشود و او را با ثروتش فرو برد.[4]
دم عیسی: که جلوه دیگری از فعل حق بود، توانست پیکرهْ مرغی را که از گل ساخته بود جان بدهد.[5]
تسبیح: سبحان اللَّه گفتن، خدا را بصفت پاکى و تنزیه یاد کردن. مبتنى است بر حدیث ذیل که آن را از موضوعات شمردهاند: من قال لا اله الا اللَّه خلق اللَّه من کل کلمه منها طیرا منقاره من ذهب و ریشه من مرجان.[6]
چه عجب گر کوه صوفی عزیز: یعنی تعجب ندارد که نور نبوت موسی کوه طور را مانند صوفی به سماع ورقص آورده. طبق آیهْ شریفه، سورهْ اعراف، موسی تمنای دیدار خدا را کرد اما جواب لنترانی، شنید ولی پروردگار بر کوهطور تجلی کرد و انفجاری در کوه رخ داد، که موسی بر اثر شکوه و عظمت آن بیهوش شد.[7]
جسم موسی از کلوخی بود نیز: یعنی خود موسی هم که به مقام نبوت رسید وکلیم الله شد از خاک بود.
[1] - سوره انبیاء،آیه 69
[2] - کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل: اجل.
[3] . یونس، آیهْ 90.
[4] . قصص، آیات 76 تا 81.
[5] . آل عمران، آیهْ 49.
.[6] سوره یونس،آیه 90[6] - احادیث مثنوى، ص 8.
[7] - سورهْ اعراف، آیهْ 143
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |