( 920)قوم گفتندش که: کسباز ضعف خلق |
|
لقمهْ تزویر دان بر قدر حلق |
( 921)نیست کسبی از توکل خوبتر |
|
چیست از تسلیمخود محبوبتر |
( 922)بس گریزند از بلا سوی بلا |
|
بس جهند از مار سوی اژدها |
( 923)حیله کرد انسان و حیلهاش دام بود |
|
آن که جان پنداشت خونآشام بود |
( 924)در ببست و دشمن اندر خانه بود |
|
حیلهْ فرعون زین افسانه بود |
( 925)صد هزاران طفل کشت آن کینه کش |
|
وآنکه او میجست،اندر خانهاش |
کسباز ضعف خلق: یعنی کسب وکار، نشان? ضعف و ناتوانی انسان است.
تزویر: یعنی فریب، که بنده را ازحق باز می دارد.
نیست کسبی از توکل خوبتر: بعضی از مفسرانِ مثنوی، این سخن را برگرفته از آیات سوره طلاق میدانند که: «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا.وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا»و هر کس تقواى الهى پیشه کند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مىکند،.[1] حدیثی هم در اینباره داریم که خداوند به اهل توکل چنان روزی میرساند که به پرندگان میرساند.و او را از جایى که گمان ندارد روزى مىدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مىکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند؛ و خدا براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است![2]
تسلیم: یعنی پذیرفتن ِمشیّت حق.
بس جهند: یعنی این در وآن در زدن واز بلایی به بلای دیگر پناه بردن.
آن که جان پنداشت خونآشام بود: یعنی چه بسا انسان درکارها تدبیر می کند وهمین تدبیر او ممکن است او را ازمقصود دور سازد وچیزی که زندگی بخش می نماید ممکن است خون او را بریزد.
حیلهْ فرعون زین افسانه بود: یعنی بی نتیجه بود مثل یک خیال یا یک قص? موهوم.
صد هزاران طفل کشت : ناظر است بمضمون آیهى شریفه: إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی اَلْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیِی نِساءَهُمْ إِنَّهُ کانَ مِنَ اَلْمُفْسِدِینَ فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِیَکُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً [3] و مفسرین گفتهاند که منجمان بفرعون گفته بودند که پادشاهى او بر دست یکى از بنى اسرائیل بر باد خواهد رفت و او بدین سبب هر طفل از بنى اسرائیل که متولد مىشد، سر مىبرید و چون موسى متولد گشت مادرش او را در صندوق نهاد و در نیل انداخت، کنیزکان آسیه زن فرعون آن صندوق را بر گرفتند و آسیه او را بفرزندى پذیرفت و موسى در خانهى فرعون پرورش یافت.[4]
( 920) شکارها گفتند چون مردم ضعیف بودند و قوت قلب نداشتند کسب لقمهایست که باندازه گلوى آنها درست شده. و اساساً کسب از ضعف مردم بوجود آمده و گرنه در توکل تکیه کردن بغیر خدا خطا است. ( 921) کسبى بهتر از توکل وجود ندارد چه توکل تسلیم شدن است و از تسلیم چیزى محبوبتر نیست.( 922) کسى که براى استخلاص خود متوسل بکسب مىشود از بلا بطرف بلاى بزرگتر مىگریزد و از مار باژدها پناه مىبرد.( 923) تدبیر مىکند ولى تدبیرش دامیست که خود دچار آن مىشود و چیزى که تصور مىکند جان است بلاى جان است. ( 924) در را بسته و دشمن را در درون خانه گذاشته حیله و تدبیر هم از همین قبیل بود.( 925) فرعون صد هزاران طفل را کشت و بالاخره هم طفلى را که جستجو مىکرد داخل خانه خودش بود.
نخجیران گفتند: کسب، نشانهْ ضعف خلق است و لقمهای است که ظاهراً سیری میبخشد اما در حقیقت فریب است و انسان را از حق باز میدارد. انسانهایی که ارزش توکل و پذیرفتن مشیت الهی را نمیدانند همواره خود را به این در و آن در میزنند و از بلایی به بلای دیگر پناه میبرند.
نخجیران ادامه میدهند که، انسان در کارها تدبیر میکند و همین تدبیر او ممکن است او را از مقصود دور سازد و آنچه خوشی او مینماید، شاید خون او را بریزد. برای مثال، قصهْ فرعون با موسی که کودکان بنی اسرائیل را میکشت تا سلطنت خود را برقرار سازد، زیرا به او گفته بودند که مردی از این قوم بساط او را بر میچیند. اما سرانجام مادر موسی او را در سبدی بر رودخانه رها کرد و همسر فرعون موسی را از آب گرفت و در خانه فرعون پرورش داد.
[1] - آیات 2 و3 سوره طلاق
[2] - احیاء العلوم، ج 4، ص 260
[3] - القصص، آیهى 4، 8
[4] - براى تفصیل بیشتر، رجوع شود به: قصص الانبیاء، ص 155- 151. مولانا این قصه را با تفصیل و بسط تمام در دفتر سوم، ب 840 ببعد بنظم آورده است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |