نزدیک ترین خویشاوندی ها، دوستی دل هاست . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
داستان نخجیران وشیر(7)
یکشنبه 92 شهریور 24 , ساعت 6:16 عصر  

فانی شدن در دید دوست

( 926)دیدهْ ما چون بسی علت در اوست

 

رو فنا کن دید خود در دیدِ دوست

  ( 927)دید ما را دید او نعم العوض

 

هست اندر دید او کل غرض

  ( 928)طفل‌تا گیرا و تا پویا نبود

 

مرکبش جز گردن با‌با نبود

  ( 929)چون فضولی کرد و دست و پا نمود

 

در عنا افتاد و در کور وکبود

  ( 930)جان‌های خلق پیش از دست و پا

 

می‏پریدند از وفا سوی صفا

  ( 931)چون به امر اهبطوا بندی شدند

 

حبس خشم و حرص و خرسندی شدند

  ( 932)ما عیال حضرتیم و شیر خواه

 

گفت‌الخلقُ عیالٌ للإله

  ( 933)آن که او از آسمان باران دهد

 

هم تواند کو ز رحمت نان دهد

دیدهْ ما: یعنی چشم ظاهر. علتی که در آن است این‌که فقط امور مادی و این جهانی را می‏بیند اما اگر انسان از علایق این جهانی بگذرد، هستی را به چشم حق می‌بیند و دید خود را در دید دوست فنا خواهد نمود. دید مرد حق، دید حق است و اگر به جای دید خود با دید حق ببینیم هر چه بخواهیم می‏بینیم.

طفل تا گیرا:مثالى است از حال طفل ، بچه‌ای که توان راه رفتن ندارد، پدر و مادر او را بر دوش یا در آغوش می‏گیرند و نیازهایش را برآورده می‏کنند. اما عنا و رنج از آن‌جا آغاز می‏شود که آدمی‏ می‏خواهد خود مسئول زندگی خود باشد. این مثال را غزالى در احیاء العلوم[1] بتفصیل بیشتر و نزدیک بگفته‏ى مولانا ذکر کرده است.

کور وکبود:این ترکیب درمثنوی ودیوان شمس بارها به کار رفته وغالباً به معنی زشت وناپسند ونامطلوب است.

اِهْبِطُوا: یعنی فرود آیید، اشاره است به آیه‏ى شریفه:« وَ قُلْنَا اِهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوّ».ٌ[2]

خرسندى: قناعت و اکتفا بموجود.

ما عیال حضرتیم: مضمون سخن مولانا بر گرفته از این حدیث است: «الخلق کلهم عیال الله فاحبهم الی الله انفعهم لعیاله».[3]

حضرت: پیشگاه، مرتبه‏ى بذات حق،

 ( 926) این چشم ما علتها و عیبهاى فراوان دارد و دیدش منات اعتبار نیست برو و دید خود را در دید دوست فانى کن.( 927) دید او بهترین عوض دید ما است و عالیترین مقصود در دید او است.( 928) ببینید طفل تا وقتى که دست و پا نداشت و خود براى راه رفتن کوشش نمى‏کرد شانه پدرش مرکب او بود و سواره راه مى‏رفت.( 929) وقتى فضولى کرد و خواست خود راه برود و مشغول دست و پا زدن شد بزحمت افتاد و مجبور شد با کمال زحمت با سینه و زانو خود را روى زمین بکشد. ( 930) پیش از اینکه خلق دست و پا پیدا کنند و ببدن عنصرى داخل شوند در فضاى بهشت مى‏پریدند و در عالم صفا سیر مى‏کردند.( 931) وقتى امر اهبطوا آمد و پایبند عالم خاکى شده دست و پا پیدا کردند آن وقت بود که با زنجیر حرص و خشم و هوا پایبند و محبوس گردیدند.( 932) فرموده‏اند که مردم عائله خداوند هستند پس ما جز، عائله او بوده و از او روزى مى‏خواهیم. ( 933) آن کسى که از آسمان باران مى‏فرستد مى‏تواند نان هم بدهد.

مولانا مثال طفل را به‌طور‌کلی مربوط به انسان و خدا و بحث توکل می‌داند که انسان اگر خود را به حق بسپارد، تمام مشکلاتش حل می‏شود. پیش از آن‌که جان ما در جسم خاکی قرارگیرد در عالم صفا آزاد بود، اما چون به این جان‌ها فرمان «اهبطوا» (فرود آیید) به عالم خاکی داده شد، مسئلهْ حرص و آز، خشم، رضایت و هر نیک و بد، گریبان‌گیر آنها گردید. انسان همواره مانند بچهْ شیر خواره نیاز مبرم به حق دارد.



[1]   - احیاء العلوم (ج 4، ص 266)

[2]   - البقرة آیه‏ى 36، نیز 38

[3]   - احادیث مثنوى، ، ص 10.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 287 بازدید
بازدید دیروز: 436 بازدید
بازدید کل: 1405776 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]