خوشا آن که خود را خوار انگاشت ، و کسبى پاکیزه داشت ، و نهادش را از بدى بپرداخت ، و خوى خود را نیکو ساخت و زیادت مالش را بخشید و زبان را از فزون گویى درکشید ، و شرّ خود را به مردم نرساند و سنّت او را کافى بود ، و خود را به بدعت منسوب نگرداند . [ مى‏گویم بعضى این فقره و آن را که پیش از آن است به رسول خدا ( ص ) نسبت داده‏اند . ] [نهج البلاغه]
عرشیات
داستان نخجیران وشیر(33)
پنج شنبه 92 شهریور 28 , ساعت 9:38 صبح  

انتقادمولانا از سخنان تملق آمیز بى‏حقیقت

 

(1102)مکر‌های جبریانم بسته کرد

 

تیغ چوبینشان تنم را خسته کرد

(1103)زین سپس من نشنوم آن دمدمه

 

بانگ دیوان است و غولان آن همه

(1104)بردران ای دل تو ایشان را مه ایست

 

پوستشان برکن، کشان جز پوست نیست

(1105)پوست چبود؟ گفته‌های رنگ رنگ

 

چون زره برآب، کش نبود درنگ

(1106)این سخن چون پوست و معنی مغز دان

 

این سخن چون نقش و معنی همچوجان

(1107)پوست، باشد مغز بد را عیب پوش

 

مغز نیکو را ز غیرت ،غیب پوش

(1108)چون قلم از باد بُد ،دفتر ز آب

 

هر چه بنویسی فنا گردد شتاب

(1109)نقش آب است ار وفا جویی از آن

 

باز گردی، دستهای خود گزان

(1110)باد در مردم، هوا و آرزو‌ست

 

چون هوا بگذاشتی پیغام هوست

 (1111)خوش بود پیغام‌های کردگار

 

کو ز سر تا پای، باشد پایدار

جبریان: اشاره به نخجیرانی است که درقسمت های پیشین ِحکایت، شیر را از کوشش منع وبه توکل ترغیب می کردند.

بسته کرد: یعنی مرا مورد فریب خود قرار دادند.

تیغ چوبین: یعنی سخنان پرفریب.

خسته کرد: یعنی مجروح کرد.

دمدمه: یعنی سخنان فریبنده.

پوستشان برکن: یعنی آنها را به سختی مجازات کن.

کشان جز پوست نیست: یعنی زیرا که آنها هرچه دارند همین ظاهر است و دروغگو و ریا کارند.

گفته‌های رنگ رنگ: یعنی الفاظ خوش آیند ورنگ رنگ.

چون زره برآب: یعنی مثل نقشی است که در اثر وزیدن باد روی سطح آب ایجاد می شود.

مغز نیکو: یعنی معانی عالی وارزنده.

ز غیرت ،غیب پوش: یعنی مغز نیکو ومعانی عالی نیازی به آرایش الفاظ ندارد وغیرت حق از عالم غیب به آن پوشش مناسب می دهد.

نقش آب: صورت و نقشى که بر آب زنند و نگارند، به کنایه، امرى ناپایدار.

 دست گزیدن: به کنایه، پشیمان شدن بمناسبت آن که هنگام پشیمانى دست و انگشت را گاز مى‏گیرند.

باز گردی، دستهای خود گزان:کسی که انتظار دارد الفاظ خوش‌آیند بدون معانی و حقایق، او را موفق گرداند، سرانجام جز تأسّف بهره‌ای نخواهد برد.

چون هوا بگذاشتی پیغام هوست : ممکن است سخن مولانا ناظر باشد به آیه‏ى شریفه‏ى: وَ ما یَنْطِقُ عَنِ اَلْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى[1]‏   که وحى الهى مقابل هواى نفسانى ذکر شده است.

خوش بود پیغام‌های کردگار:خوشا پیغامهاى خداوندى که همواره دائم و پایدار است. اشاره است به آیه‏ى شریفه: لا مُبَدِّلَ لِکَلِماتِهِ[2] .

 

 ( 1102) حیله جبریها دست و پایم را بسته با تیغ چوبین خود تنم را خسته کرده‏اند.( 1103) دیگر از این ببعد وسوسه آنان را که همگى صداى دیو و غول است نخواهیم پذیرفت.( 1104) دیگر بعد از این درنگ جایز نیست پوست آنها را بکن که مغزى ندارند. ( 1105) سخن چون پوست و معنى بمنزله مغز است سخن چون نقش و صورت و معنى چون جان است.( 1106) پوست عیب مغزهاى بد را مى‏پوشاند بر روى مغزهاى خوب از روى غیرت پرده مى‏کشد تا نامحرمان نبینند.( 1108) اگر قلم از باد و دفتر از آب باشد هر چه بنویسى فوراً از میان خواهد رفت.( 1109) اگر از نوشته این دفتر و قلم ثبات و وفا توقع کنى و باین امید بسوى او روى دست خالى بر مى‏گردى.( 1110) آن چه در وجود مردمان چون باد بوده و بر باد مى‏رود همانا هواى نفس و آمال و آرزوى آنها است ولى اگر از هوا بگذرى پیغام هو بگوش تو مى‏رسد.( 1111) خوشا پیغامهاى خداوندى که همواره دائم و پایدار است.

مولانا می گوید: الفاظ خوش‌آیند و رنگارنگ مثل نقشی است که در اثر وزیدن باد روی سطح آب ایجاد می شود و اثر آن زود از میان خواهد رفت. معانی عالی و ارزنده نیازی به لفظ خوش آیند و آرا‌یش کلام ندارند و غیرت حق از عالم غیب به آن پوشش مناسب می‌دهد. کسی که انتظار دارد الفاظ خوش‌آیند بدون معانی و حقایق، او را موفق گرداند، سرانجام جز تأسّف بهره‌ای نخواهد برد و باید از تأسّف دست خود را گاز بگیرد. وزیدن باد بر روی آب، نقش ناپایدار می‌سازد، اما در وجود انسان آن بادی که نقش نا‌پایدار ترسیم می‌کند، آرزوها و هواهای نفسانی است. اگر این آرزوهای نفسانی را رها کنی‌، پیغام حق را خواهی‌ شنید. بنابراین پاک کردن باطن از علایق مادی و دل‌بستگی‌های این جهانی در‌های معرفت حق را بر تو می‌گشاید و این رابطه و الهام پایدار است.

خلاصه،سخنان مصنوع ظاهر آنها فریب مى‏دهد و در غلط مى‏افکند ولى وقتى متوجه معنى آن مى‏شویم مى‏بینیم که جز صنعتهاى پوچ حاصلى نداشته است اما آن سخن که معنى تازه و دل کش دارد بدین آرایش و تکلفات حاجت ندارد و چنانست که شیخ سعدى مى‏گوید[3]:

            بزیورها بیارایند روزى خوب رویان را             تو سیمین تن چنان خوبى که زیورها بیارایى‏

اما اینکه مولانا می گوید: «ترک هوى سبب اتصال باطن به عالم الهى و تلقى وحى و الهام مى‏گردد» بنا بر آن است که تصفیه‏ى باطن بعقیده‏ى عرفا موجب آن مى‏شود که علم و معرفت از عالم غیب در آینه‏ى ضمیر منعکس گردد و صوفیان شرط کشف و شهود را تهذیب و تصفیه‏ى ضمیر و تخلیه را مقدمه‏ى تحلیه شمرده‏اند .



[1]   - النجم، آیه‏ى 3، 4

[2]   - انعام، آیه‏ى 115

[3]   - کلیات سعدى، ص 657


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 82 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401194 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]