(1315)چون که شیر اندر بر خویشش کشید |
|
در پناه شیر تا چه مىدوید |
(1316) چون که در چه بنگریدند اندر آب |
|
اندر آب از شیر و او در تافت تاب |
(1317)شیر، عکس خویش دید از آب تفت |
|
شکل شیرى، در برش خرگوش زفت |
(1318)چون که خصم خویش را در آب دید |
|
مر و را بگذاشت و اندر چَه جهید |
در تافت تاب: یعنی تصویر آن دو انعکاس یافت
تفت: مخفف تافت، تابید، منعکس شد.
زفت: چاق، درشت.
( 1315) شیر او را در پهلوى خود جاى داد و خرگوش بهمراهى او تا لب چاه با کمال چالاکى دوان دوان رفت. ( 1316) وقتى در چاه به آب قعر آن نگریستند عکس هر دو در آب افتاد.( 1317) شیر عکس خود را دید گمان کرد در ته چاه شیریست که خرگوش در کنارش ایستاده.( 1318) وقتى دشمن خود را در چاه دید بغضب آمده خرگوش را فراموش کرده بدرون چاه جست.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |