(1434) بىسلاح، این مرد خفته بر زمین |
|
من به هفت اندام لرزان چیست این؟ |
(1435) هیبت حق است این از خلق نیست |
|
هیبت این مرد صاحب دلق نیست |
(1436) هر که ترسید از حق و تقوى گزید |
|
ترسد از وى جن و انس و هر که دید |
(1437)اندر این فکرت به حرمت دست بست |
|
بعد یک ساعت عمر از خواب جست |
(1438) کرد خدمت مر عمر را و سلام |
|
گفت پیغمبر: سلام آن گه کلام |
هفت اندام: سر و سینه و شکم و دو دست و دو پاى، سر و دو دست و دو پهلو و دو پاى. در این جا کنایه است، یعنی سرتا پا دچار ترس وبیم شدن.
هیبت حق : مرتبه یی از خوف خداست که در آن بنده به عقوبت خود نمی اندیشد وشکوه وعظمت پروردگار او را تحت تأثیر قرار می دهد.
صاحب دلق: مرد ژنده پوش، کسى که لباس وصله دار بپوشد، دلق: جامهى وصله زده و کهنه ،مقصود از «صاحب دلق» در گفتهى مولانا عمر است بمناسبت آن که عمر جامهاى بر تن داشت که بر آن دوازده وصله زده بودند و تنها سه وصله بر پشت شانهاش بود. خطب عمر بن الخطاب و علیه ازار فیه اثنتى عشره رقعه. (عمر بن خطاب خطبه خواند و بر تنش ازارى بود با دوازده پینه) و عن انس قال کان بین کتفى عمر ثلاث رقاع. (میان دو شانهى عمر سه وصله بود در جامهاش) [1]
تقوى: در لغت، قرار دادن مانع و حاجز است میان خود و آسیب چیزى و هر گونه خطرى مانند نگه داشتن سپر در پیش شمشیر، و در اصطلاح پناه جستن بطاعت است از معصیت، نگهدارى خود از هر چه موجب عقوبت شود اعم از فعل و ترک، اقتدا به پیغمبر (ص) در گفتار و کردار و آن داراى درجات و مراتب متفاوت است و نسبت به اصحاب بدایت و منتهیان تفاوت مىپذیرد.[2] مضمون این بیت، مستفاد است از حدیث ذیل: من خاف اللَّه خوف اللَّه منه کل شىء. (هر که از خدا بترسد خدا همه چیز را از او مىترساند.)[3]
دست بستن: دست بر سینه نهادن که علامت احترام است.
خدمت کردن: تعظیم کردن وسر فرود آوردن
گفت پیغمبر سلام آن گه کلام: اشاره به این حدیث است که : « السّلام قبل الکلام »[4] ( 1434) این مرد بدون سلاح روى خاک بخواب رفته و هفت اندام من از هیبت او مىلرزد.( 1435) پس این هیبت متعلق باین مرد دلق پوش نیست و بطور یقین هیبت حق است. ( 1436) هر کس از خدا بترسد و متقى باشد هر که از جن و انس او را ببیند خواهد ترسید. ( 1437) با این افکار به احترام عمر دست بسته ایستاد تا پس از ساعتى عمر از خواب برخاست.( 1438) طبق دستور پیغمبر اول سلام کرد پس از آن عرض خدمت نمود.
[1] - حلیه الاولیاء، طبع مصر، ج 1، ص 53. احیاء العلوم، چاپ مصر، ج 4، ص 160
[2] - رسالهى قشیریه، ص 53- 52، کشاف اصطلاحات الفنون در ذیل: تقوى.
[3] - کنوز الحقائق. طبع هند، ص 127.
[4] - احادیث مثنوی، ص 17
کلید واژه: مثنوی، عرفان،تفسیر،خوف،
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |