( 78) از خدا جوییم توفیق ادب |
|
بیادب محروم گشت از لطف ربّ |
( 79) بیادب، تنها نه خود را داشت بد |
|
بلکه آتش در همه آفاق زد |
( 80) مائده از آسمان در میرسید |
|
بی شِری و بَیع و بیگفت و شنید |
( 81) در میان قوم موسی چند کس |
|
بیادب، گفتند: کو سیر و عدس |
( 82) منقطع شد خوان و نان از آسمان |
|
ماند رنج ِزرع و بیل و داس مان |
توفیق: سازگار کردن، و دعوت حق تعالی به طاعت و فرمانبردارى و آن چه موجب نیک بختى است در آخرت، و در عرف، سازگارى اسباب و وسایل است با مطلوب و دل خواه کسى.[2]
ادب: رسوم و عاداتى که رعایت آنها نسبت بچیزى یا شخصى یا جماعتى پسندیده باشد و یا امرى که در خور حیثیت و شان کسى است و نیز رعایت آن امر از جهت آن که مناسب و شایسته است ولى واجب نیست، و گرد آمدن خصلتهاى خیر. [3]
لطف: نرمى و مهربانى، فعلى از سوى خدا که بنده را بطاعت نزدیک و از معصیت دور دارد ولى بصورتى که وى را مجبور و ناچار نگرداند، هر چه حصول آن سبب شود که مکلف طاعت خداى را بر گزیند و از معصیت بپرهیزد، توفیق[4].
( 78) پس ما هم از خداى تعالى توفیق مىخواهیم که مؤدب باشیم زیرا که هر بىادبى از لطف پروردگارمحروم مانده است. ( 79) بىادب نه تنها بخود بدى کرده بلکه گاهى تمام دنیا را به آتش خود سوزانده است. ( 80) مثلا در زمان موسى ع مائده از آسمان براى بنى اسرائیل مىرسید بدون اینکه خرید و فروش یا گفتگویى بکنند.( 81) در این میان چند تن از بنى اسرائیل بىادبانه اعتراض کرده گفتند سیر و عدس چرا براى ما نازل نشده. ( 82) بر اثر این بىادبى مائدهاى که از آسمان مىرسید و نان و طعام قومى اداره مىگردید قطع شد و قوم موسى مجبور شدند که زحمت کشت و زرع و بیل زدن و داس بدست گرفتن بر خود هموار کنند.
مولانا دراین ابیات می گوید:توجه انسان به خدا و اینکه بتواند وظیفهْ بندگی و ادب را مراعات کند باید با توفیق خداوندی و ایجاد موافقت میان ارادهْ بنده و قضای الهی باشد. کسی که ادب بندگی را مراعات نکند از لطف پروردگار محروم میماند و همین لطف الهی، بنده را به طاعت نزدیک و از معصیت دور میکند.
داستان سرگردانیِ قوم موسی که پس از بیرون آمدن از سرزمین مصر چهل سال در بیابان سرگردان بودند. در این مدت خداوند برای آنها غذای آسمانی که شامل: منّ و سلوی (ترنجبین و بلدرچین) بود میفرستاد. اما قوم موسی به مائدهْ آسمانی قانع نشده و بیادبانه از خدا تره بار و سیر و عدس خواستند و خداوند آن نعمت را از آنها باز گرفت.[5]
مولانا توجه خود را از قوم موسی به همهْ انسانهای ناسپاس گردانیده و میگوید: بر اثر ترک ادب و فزونخواهی، مائده آسمانی را از دست دادیم و ناچار شدیم رنج کشاورزی و به کار بردن بیل و داس را بپذیریم؛ یعنی ترک توجه و ادب نسبت به خدا ما را به خدمت زندگی مادی و حیوانی در آورد.
( 83)باز، عیسی چون شفاعت کرد، حق |
|
خوان فرستاد و غنیمت برطبق |
( 84)باز، گستاخان ادب بگذاشتند |
|
چون گدا یان زلّهها بر داشتند |
( 85)لابه کرد عیسی ایشان را که: این |
|
دائم است و کم نگردد از زمین |
( 86)بد گمانی کردن حرص آوری |
|
کفر باشد پیش خوان مهتری |
( 87)زآن گدارویان نادیده ز آز |
|
آن در رحمت بر ایشان شد فراز |
زله: باقى ماندهى غذا که از مهمانى با خود برند و صوفیان این عادت داشتهاند که باقى ماندهى غذا را از خانهى میزبان بر گیرند و با خود برند و (زله کردن) از مصطلحات آنهاست[6]
گدا رو: وقیح و سخت رو، مبرم و مصر در گدایى. (فرهنگ نوادر لغات و تعبیرات، در ذیل: گدا رو، و گدا رویى).
نادیده: حریص. در مثل مىگویند: نادیده قبا دیده.
فراز: بسته، باز. در بیت بالا بمعنى اول است
خوان فرستاد و غنیمت برطبق : مطابق روایات، عیسى و حواریین و گروهى از همراهان به بیابانى رسیدند که آن جا هیچ خوردنى نبود، همراهان از عیسى خواستند تا دعا کند که خوانى از آسمان فرود آید. بشرط آن که کافر نعمت نشوند، عیسى دعا کرد و خوانى از آسمان فرود آمد با طعامهاى لونا لون ولى منکران گفتند که این جادویى بود و خدا آنها را مسخ کرد.[7]
( 83) پس از آن باز عیسى ع شفاعت کرد و از طرف حق مائده و خوانهاى طعام باز گردید.() بلى عیسى عرض کرد خداوندا براى ما مائده بفرست و دعاى او مستجاب شده مائده نازل شد.( 84) باز هم افراد گستاخ ادب را فراموش کرده پایشان در اینجا لغزیده چون گداها توبرههاى خود را براى ذخیره کردن طعام در دست گرفته از قطع شدن مائده اظهار بیم نمودند.( 85) عیسى به آنها التماس کرد که نگویید این مائده همیشگى است و از زمین کم نخواهد شد.( 86) این سخنان نگویید که بد گمانى و حرص در خوان نعمت یک نفر بزرگ کفر محض است.( 87) بالاخره بعلت بىادبى در رحمت بر روى آن گدایان حریص نابینا بسته شد.() نان و خوان طعام از آسمان موقوف شده و بعد از آن کسى از آن استفاده نکرد.
مضمون این ابیات یاد آور آیات سوره مائده است که میفرماید: خداوند به حواریون عیسی وحی میکند که به خدا و پیامبرش ایمان آورند. حواریون ایمان میآورند اما از عیسی میخواهند تا برای آنها از خدا مائدهْ آسمانی بخواهد تا دلهای آنها آرام بگیرد و یقین حاصل کنند. خداوند درخواست آنان را میپذیرد، به شرط آن که پس از آن اگر هر یک از آنان کافر شوند به عذابی سخت دچار گردند. اما عافیتطلبان منفعتجو، بیادبانه زلّهْ خواری و گدارویی آزمندانه پیش گرفتند.[8]
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |