آن که طمع را شعار خود گرداند خود را خرد نمایاند ، و آن که راز سختى خویش بر هر کس گشود ، خویشتن را خوار نمود . و آن که زبانش را بر خود فرمانروا ساخت خود را از بها بینداخت . [نهج البلاغه]
عرشیات
داستان رسول روم(7)
یکشنبه 92 مهر 28 , ساعت 7:20 صبح  

معنى خوف و اینکه خایف کیست و خوف در کدام یک از مراتب عارض مى‏شود،

(1439) پس علیکش گفت و او را پیش خواند            

 

ایمنش کرد و به پیش خود نشاند

(1440) أَلاَّ تَخافُوا هست ُنزلِ خایفان            

 

هست در خور از براى خایف آن‏

(1441) هر که ترسد مر و را ایمن کنند            

 

مر دل ترسنده را ساکن کنند

(1442)آن که خوفش نیست چون گویى مترس            

 

درس چه دهى نیست او محتاج درس‏

(1443) آن دل از جا رفته را دل شاد کرد            

 

خاطر ویرانش را   آباد کرد

علیک گفتن: جواب سلام دادن، بمناسبت آن که در جواب سلام مى‏گویند: علیک السلام.

ایمنش کرد: یعنی به او امان داد، خاطرش را آسوده کرد تا نترسد.

نزل: آن چه براى مهمان آماده کنند از خوردنى وغذا.

 لا تخافوا: اشاره است به آیه شریفه: فصلت، آیه‏ى 30. که در آن به مومنان راستین آرامش داده می شود وفرشتگان برآنها فرود می آیند که : نترسید وغمگین نباشید وبدانید که بهشت موعود را خواهید دید.

خایفان: آنها هستند که از پروردگار می ترسند. بسیاری ازراهنمایان اهل طریقت،خوف را صفت کسی می دانند که در راه خدا هنوز به جایی نرسیده ودر قدم های اول است وترس از کیفر خدایی، نشانهْ توجه او به نفس و زندگی این جهانی است. با این حال اگر ایمان درست داشته باشد در پیشگاه پروردگار پذیرفته می شود و با« لا تخافوا» از او پذیرایی می کنند. اما کسی که از این مرحله بالاتر رفته واز « هستی» خود گذشته است، نیازی ندارد که به او بگویند: مترس.بلکه مشمول این آیهْ شریفه است که :: أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اَللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ [1]

دل از جا رفته: مجازا، نگران و مضطرب، ترسیده.

   ( 1439) عمر جواب سلامش گفته او را نزد خود خوانده با مهربانى ایمنى در دلش جاى داده نزد خود نشاند.( 1440) هر کس که بترسد ایمنى باو بخشیده دل ترسانش را با سکون اطمینان مى‏دهند.( 1441) خداى تعالى در قرآن مجید مى‏فرماید :« إِنَّ اَلَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اَللَّهُ ثُمَّ اِسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ اَلْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ اَلَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ»[2] یعنى کسانى که گفتند مولا و صاحب اختیار ما خداست و بر سر قول خود ایستادند ملایکه بر آنها نازل مى‏شود که نترسید و غمگین نشوید و ببهشتى که بشما وعده داده‏اند شادمان باشید) مولوى اشاره باین آیه نموده مى‏فرماید: کلمه نترسید در حق کسانى نازل شده که مى‏ترسیدند و این انعام در خور این اشخاص است.( 1442) کسى که نمى‏ترسد چگونه باو مى‏گویند نترس، این درس را باو نباید داد براى اینکه او احتیاج بدرس ندارد. ( 1443) عمر ابتدا دل پریشان فرستاده قیصر را از پریشانى نجات داده و شاد نمود.



[1]   - یونس، آیه 62

[2]   - سوره فصلت آیه 31

کلیدواژه: مثنوی، عرفان ، خوف


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 285 بازدید
بازدید دیروز: 678 بازدید
بازدید کل: 1401397 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]