به گفتهْ استاد فروزانفر: وجود انسان از آن گاه که نطفهاش در زهدان مادر قرار مىگیرد در معرض تحول و تکامل مىافتد تا وقتى که صورت مادى او بسبب مرگ در هم شکند و از هم فرو ریزد، این چنین تحولى که در صورت اوست بر جان وى نیز عارض مىشود و روح انسانى از وقتى که ببدن تعلق مىگیرد پیوسته در مراتب مختلف نقص و کمال، تحول مىپذیرد و مدارج گوناگون مىپیماید تا به آخرین درجات سیر خود در نقص یا کمال منتهى گردد و روحى بد کار و بد اندیش و با جانى پاک و نیک اندیش و خوب کردار شود و هر یک از مراتب کمى و فزونى مانند منزلى است که مسافران در آن فرود مىآیند و باز از آن بسوى منزلى دیگر مىروند و انتقال روح از موقفى بموقف دیگر بمنزلهى سفرى است که مسافران در منازل محسوس دارند و این منازل بىنهایت است و بحدى محدود نمىشود پس مىتوان گفت که «منازل جان» مراتب تحول او و «سفرهاى روان» انتقالات وى درین مراتب است.بعقیدهى اهل طریقت، میان بنده و حق تعالى هزار مقام است که جنید بغدادى آنها را «قصر» و بعضى منزل نامیدهاند، فرق منزل با مقام از آن جاست که اگر سالک از مرتبهاى در گذرد، آن مرتبه نسبت بدو منزل است و اگر در آن متوقف شود و بمرتبهاى دیگر سیر نکند آن مرتبه نسبت بدو مقام است و آن را «موقف» نیز گویند، ایست و توقف نشانهى ضعف همت و فقدان استعداد و بحقیقت مرگ روح است زیرا جان نیرومند و قوى پر و بلند پرواز در هیچ آشیانه درنگ نمىکند و بهیچ دانهى قربت و وصلت و کرامت دل نمىبندد و تا بنهایت مقصد نرسد دل از پرواز نمىگسلد و از این رو قرار جستن در مذهب عاشقان گرم رو غایت پستى و فسردگى است:
زهى فسرده کسى کو قرار مى جوید تو جان عاشق سر مست بىقرار بجو
دیوان، ب 23813
این منازل در سلوک و « سیر الى اللَّه» است و از توبه و انقطاع آغاز مىشود و به « فنا» منتهى مىگردد و در هر منزلى، ازین منازل، سالک یک یا چند از صفات بشرى را فرو مىگذارد و از آلودگیهاى درونى و بیرونى جدا مىافتد تا از خود و خودى نیست گردد و بمقام « فنا» نائل آید، از این جهت گفتهاند که منازل سلوک، محدود است و آغازى و پایانى دارد و چنان که گذشت عدد آنها را بهزار رسانیدهاند که بىگمان مقصود کثرت و تعدد آنهاست نه آن که در واقع هزار منزل است بىکم و بیش. عبد الله انصارى که ظاهرا نخستین کسى است که این منازل را بصورت منظم و تا حدى منطقى بیان کرده است، در یک جا صد میدان نامیده و کتاب «صد میدان» او حکایتى ازین ترتیب است و جاى دیگر آنها را منزل نامیده و مجموع آنها را منازل روندگان حق گفته و بدین مناسبت کتاب «منازل السائرین» را تالیف کرده که نخستین بپارسى و دومین بعربى است ولى او هر میدان یا منزلى را بسه درجه (آغاز، میانه، پایان) تقسیم کرده است که مجموع آنها بالغ به سیصد منزل یا میدان یا مقام مىشود. آن گاه «سیر فى اللَّه» شروع مىشود که پس از خلع صفات بشرى و تخلیهى از نقایص مادى و نفسانى است و حقیقت آن، تحقق سالک است به اوصاف الهى و سیر او در مقام الوهیت که غایت و کنه عبودیت است و این گونه سیر را نهایتى نیست از آن جهت که حق و صفات او را بهیچ روى پایانى متصور نتواند بود. بنا بر این شاید بتوان گفت که «منازل جان» اشارت است به «سیر الى اللَّه» و «سفرهاى روان» حکایتى است از «سیر فى اللَّه» و یا آن که خود انتقال جانست از هر منزلى بمنزل دیگر در سلوک بنده بسوى خداى تعالى.
کلید واژه: مثنوی، عرفان منازل جان، سفر
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |