(1491)کردِ حقّ و کردِ ما، هر دو ببین |
|
کردِ ما راهست دان، پیداست این |
(1492)گر نباشد فعل خلق اندر میان |
|
پس مگو کس را چرا کردی چُنان |
(1493)خلق حق، افعال ما را موجد است |
|
فعل ما آثار خلق ایزد است |
(1494)زآن که ناطق حرف بیند یا غرض |
|
کی شود یک دم محیط دو عرض |
(1495)گر به معنا رفت، شد غافل ز حرف |
|
پیش و پس یک دم نبیند هیچ طرف |
(1496)آن زمان که پیش بینی آن زمان |
|
تو پسِ خود کی ببینی این بدان |
(1497)چون محیط حرف و معنا نیست جان |
|
چون بود جان خالق این هر دو دان |
(1498)حق محیط جمله آمد ای پسر |
|
و اندارد کارش از کار دگر |
کردِ حقّ و کردِ ما: یعنی فعل حق وفعل مخلوق را با دقت ببین.
کردِ ما راهست دان:یعنی کارهای ما در ظاهر دیده میشود و وجود دارد.
گر نباشد فعل خلق اندر میان:یعنی اگر فعل خلق را به کلی منکر شویم، دلیلی ندارد که از کسی به پرسیم: چرا چنان کردی؟.
فعل ما آثار خلق ایزد است: یعنی به هر صورت ما مخلوق خداوندیم و فعل ما هم آثار آفرینش اوست، مولانا ضمن نسبت دادن هم? اعمال به مشیّت الهی، انسان را هم مسئول میداند.
غرض: دراینجا به معنی منظور ومعانی است
زآن که ناطق حرف بیند یا غرض: یعنی ناطق یا به الفاظ خود توجه دارد یا به منظور و معانی آنها.
کی شود یک دم محیط دو عرض: یعنی نمیتواند در یک لحظه بر هر دو( لفظ ومعنا» احاطه داشته باشد.
گر به معنا رفت، شد غافل ز حرف: یعنی وقتی به معانی میاندیشد از الفاظ غافل میماند.
پیش و پس یک دم نبیند هیچ طرف: یعنی در یک لحظه نمیتواند هم پیش روی خود را ببیند و هم پشت سر را.
چون بود جان خالق این هر دو دان: یعنی جانی که نمیتواند در آنِ واحد بر لفظ و معنا هر دو، احاطه یابد، چگونه خالق آنهاست؟
حق محیط جمله آمد: یعنیفقط پروردگار بر همهْ امور و احوال احاطه دارد و هیچ کاری او را از کار دیگری باز نمیدارد:«وَللّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ وَکَانَ اللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُّحِیطًا»:آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست؛ و خداوند به هر چیزى احاطه دارد.[1] و یا کلام حضرت امیر(ع): «لایشغله شأن عن شأن».[2](خدا را هیچ کارى از کار دیگر باز نمىدارد.)
مولانا میگوید: کارهای ما در ظاهر دیده میشود و وجود دارد. اگر فعل خلق را به کلی منکر شویم، دلیلی ندارد که از کسی بپرسیم: چرا چنان کردی؟ اما به هر صورت ما مخلوق خداوندیم و فعل ما هم آثار آفرینش اوست. مولانا ضمن نسبت دادن همهْ اعمال به مشیّت الهی، انسان را هم مسئول میداند و میگوید: روح انسانی قادر به اداره تمام امور و احوال او نیست و این فعل حق است که کل زندگی او را اداره میکند. البته اراده انسان و مسئولیت فردی او در جزئیات مطرح است و مشمول ثواب و عقاب الهی نیز میگردد.استاد فروزانفر معتقد است که در این ابیات مولانا عقیدهْ ابوالحسن اشعری را دنبال می کند که: حرکات انسان یک عامل یا داعیِ درونی دارد وچون داعی بر فعل پدید آمد، قدرت الهی فعل مخصوص را بر دست انسان جاری می کند ونسبت فعل بدو قائم است نه صدور، وایجاد فعل مستند به قدرت خدای تعالی است.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |