تو خوش و خوبی و کان هر خوشی |
|
تو چرا خود منت باده کشی |
جوهرست انسان و چرخ او را عرض |
|
جمله فرع و پایهاند و او غرض |
ای غلامت عقل و تدبیرات و هوش |
|
چون چنینی خویش را ارزان فروش |
خدمتت بر جمله هستیمفترض |
|
جوهری چون نجده خواهد ازعرض |
علم جویی از کتبها ایفسوس |
|
ذوق جویی تو ز حلوا ایفسوس |
بحر علمی در نمی پنهانشده |
|
در سه گز تن عالمی پنهانشده |
می چه باشد یا سماع و یاجماع |
|
تا بجویی زو نشاط وانتفاع |
آفتاب از ذرهای شد وامخواه |
|
زهرهای از خمرهای شدجامخواه |
جان بیکیفی شده محبوسکیف |
|
آفتابی حبس عقده اینتحیف |
مولانا می گوید: نورعرشیان وافلاکیان وسایرموجودات ارضی وسماوی ازعظمت وسطوت نورالهی انسان کامل به حیرت آمده است. ومانند ستارگان درنورنیمروزی به زوال رفته است. بدین سبب است که خاتم رسولان ازقول پادشاه ازلی وابدی چنین روایت کرده است:من درآسمان وخلأ وعقول ونفوس بلند مرتبه که نفوس ملایک اند که باوجود قرب حضرت حق،بازقادربه ادراک اسرارغیب نیستند، درنگنجیدم. لیکن مانند مهمان دردل مومن گنجیدم. بی آنکه این گنجیدن کیفیّت وکمیّت داشته باشد. اشاره دارد به این حدیث قدسی:" لایسعنی ارضی ولاسمائی ویسعُنی قلب عبدی المومن" .[1] مولانا می گوید:منظورحدیث این است که :پروردگارمی فرماید: بواسط? دل انسان کامل،تمام هستی ازمن سلطنت واقبال معنوی به دست آرند. جملگی به برکت ولایت وهدایت انسان کامل وولیّ واصل به فتوحات ربّانی دررسند. بدون چنین آینه ای وبدون وساطت دل وجان انسان کامل نه زمین می تواند تجلیات مراتحمل کند ونه زمان. من(حضرت حق) باصفت رحمانیّة بردوجهان تجلی کردم ،وآین? بسیارپهنا وری که همانا قلب انسان کامل است آفریدم .پس نتیجه می گیریم که انسان کامل، واسطة الفیض حق است.به اعتبارحق مستفیض است وبه اعتبارخلق ،مفیض. به برکت این آینه هرلحظه پنجاه عروسی برپامی شود.وهرلحظه حضرت حق تجلیات بیشماری بردل انسان کامل می کند. ونیز این حقیقت ازاین حدیث فهمیده می شود که وجه? نفسانی وعقلانی انسان هرچه هم که بالابرود وترقی نمایدبازعلم وعقل اوبه شناخت حق راه نمی یابد،واین شناخت فقط ازراه دل می تواند صورت گیرد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |