ای عاشقان ،ای عاشقان ، آن کس که بیند روی او
شوریده گردد عقل او ، آشفته گردد خوی او
معشوق را جویان شود ، دکان او ویران شود
بر رو وسر پویان شود چون آب اندر جوی او
درعشق چون مجنون شود، سرگشته چون گردون شود
آن کو چنین رنجور شد، نایافت شد داروی او
بنگر یکی بر آسمان، برقلع? روحانیان
چندین چراغ ومشعله بر برج وبر باروی او
مرعشق راخود پشت کو؟ سرتا به سر روی است او
این پشت و رُو این سو بُود، جز رو نباشد سوی او
او هست از صورت بری، کارش همه صورتگری
ای دل ، زصورت نگذری ،زیرا نه ای یکتوی او
این عشق شد مهمان من ، زخمی بزد برجان من
صد رحمت وصد آفرین بردست وبر بازوی او
من دست وپا انداختم ، وز جست وجو انداختم
ای مرده جست وجوی من درپیش جست وجوی او
من چند گفتم :« های دل، خاموش ازین سودای دل»
سودش ندارد های من ، چون بشنود دل هوی او
شاد باش ای عشق خوش سودای ما ای طبیب جمله علت ها ی ما
ای دوای نخوت و ناموس ما ای تو افلا طو ن و جا لینوس ما
جسم خاک از عشق بر افلاک شد کوه در رقص آمد وچالاک شد
عشق جان طور آمد عا شقا طور مست و خرّ موسی صا عقا
عشق به این جهان وپدیده های این جهانی را مولاناعشق بد سودائی می داند .اما اگر به جذ به الهی مربوط شود عشق خوش سوداست ودرمان همه دردهای آدمی را با خود دارد وهر عیبی را می تواند از وجود انسان بزداید بنابر زیست شناسی قدیم عاشقی یک پدیده سودائی شمرده می شد چرا که طبق این نظریه کیفیت حیات را مبتنی برچهار گونه خلط (صفرا .سودا.خون.وبلغم)می دانست وحالات گوناگون روحی را نتیجه غلبه یکی از این اخلاط می شمرد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |