و در قرآن کریم مىخوانیم: وَ لَوْ نَشاءُ لَأَرَیْناکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیماهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ اَلْقَوْلِ[3] و مولانا در تفسیر آن مىفرماید:
گفت یزدان مر نبى را در مَساق یک نشانى سهل تر ز اهل نفاق
گر منافق زفت باشد نغز و هول واشناسى مر و را در لحن و قول
چون سفالین کوزهها را مىخرى امتحانى مىکنى اى مشترى
مىزنى دستى بر آن کوزه چرا تا شناسى از طنین اشکسته را
بانگ اشکسته دگرگون مى بود بانگ چاووشست پیشش مى رود
بانگ مىآید که تعریفش کند همچو مصدر فعل تصریفش کند[4]
و چون ممکن است گفته شود که انسان همیشه راست نمىگوید و بعضى اوقات یا غالب، نفاق مى ورزد بنا بر این چگونه مىتوان گفتار وى را گواه درون فرض کرد، در جواب مىفرماید:
بىگمان که هر زبان پردهى دلست چون بجنبد پردها سر واصلست
پردهى کوچک چو یک شرحه کباب مىبپوشد صورت صد آفتاب
گر بیان نطق کاذب نیز هست لیک بوى از صدق و کذبش مخبرست
آن نسیمى که بیاید از چمن هست پیدا از سموم گولخن
بوى صدق و بوى کذب گول گیر هست پیدا در نفس چون مشک و سیر
گر ندانى یار را از ده دله از مشام فاسد خود کن گله
بانگ حیزان و شجاعان دلیر هست پیدا چون فن روباه و شیر
یا زبان همچون سر دیگست راست چون بجنبد تو بدانى چه اباست
از بخار آن بداند تیز هش دیگ شیرینى ز سکباج ترش[5]
[1] - د 4، ب 1795 ببعد
[2] - د 5، ب 237 ببعد
[3] - سوره محمد (ص)، آیه 30)
[4] - د 3، ب 790 ببعد
[5] - د 6، ب 4904 ببعد
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |