ای منتهای آرزو ! آیا مرا به آتش می سوزانی ؟ پس امیدم چه می شود ؟ پس آن گاه دوستی ام چه می شود ؟ [امام سجّاد علیه السلام]
عرشیات
قصه بازرگان وطوطی(4)
شنبه 92 آبان 25 , ساعت 7:42 صبح  

مقام رضای الهی ومراتب عاشقان در رضا و تسلیم،

رضا در طریقت، آثار فناى عاشق در معشوق،

(1574)ای عجب آن عهد و آن سوگند کو؟

 

وعده‌های آن لب چون قند کو

(1575)گر فراق بنده از بد بندگی است

 

چون تو بابد، بدکنی، پس فرق چیست

(1576)ای بدی که توکنی در خشم و جنگ

 

با طرب‌تر از سماع و بانگ چنگ

(1577)ای جفای تو ز دولت خوب‌تر

 

و انتقام تو ز جان محبوب‌تر

(1578)نار تو این است، نورت چون بود؟

 

ماتم این، تا خود که سورت چون بود؟

(1579)از حلاوت‌ها که دارد جور تو

 

وز لطافت، کس نیابت غور تو

ای عجب آن عهد و آن سوگند کو؟: سخن از پیمانی است که میان عاشق و معشوق در روز الست بسته شد؛ پیمانی که به موجب آن عاشق باید همواره به یاد حق باشد و حق نیز او را یاد نماید.

وعده‌های آن لب چون قند کو: یعنی وعده‌هایی که اگرعاشق بر هوای نفس پای گذارد و حق، نور معرفت خویش را در جان او بتاباند، تا جایی که عاشق و معشوق و عشق یکی گردد و وجهه نفسانی عاشق وجود نداشته باشد. اگر بنده در این مرحله درست بندگی کند، به وصال حق می‌رسد.

بد بندگى: حالت بنده‏اى که بوظائف بندگى قیام نکند و از امر مولاى خود سرپیچى کند. مضمون این بیت مولانا ، نزدیکست به مضمون این رباعى از اوحد الدین حامد بن ابى الفخر کرمانى (متوفى، 635)[1]

            بى‏جرم درین جهان توان زیست بگو             ناکرده گنه درین جهان کیست بگو

            من بد کنم و تو بد دهى پاداشم                     پس فرق میان من و تو چیست بگو

چون تو بابد، بدکنی، پس فرق چیست: یعنی عظمت پروردگار اجازه نمی‌دهد که بنده بد را هم ناامید کند.

ای جفای تو ز دولت خوب‌تر: سخن از شیرینی جفای معشوق است. عاشق، رنج راه عشق را دوست دارد و خشم معشوق او را شاد می‌کند؛ چنان‌که گویی در مجلس سماع است و بانگ چنگ را می‌شنود. این مضمون یادآور بیتی است از حافظ که:

ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق؟

 

گفتم ای خواجه عاقل هنری بهتر از این؟

از حلاوت‌ها که دارد جور تو: سخن از پروردگاری است که اگر زندگی ما را با دشواری هم مواجه کند، باز برای ما حلاوت دارد، زیرا هرچه هست از حق است و حقیقت حق چنان لطیف است که به غور و کنه آن نمی‌توان رسید.

 ( 1574) عجبا آن سوگندها و آن عهد و میثاقها و آن وعده‏هایى که از آن لبان شیرین شنیده‏ام چه شد و کجا رفت‏( 1575) اگر من بد کرده‏ام که بفراقم مبتلا کرده‏اید اگر بنده‏اى بد بکند و جزاى بد بیند چه فرق میان او و مولا توان یافت.( 1576) اى آن که اگر با حال خشم و جنگ بدى بر من روا دارى براى من از آواز و الحان خوش و آواز سیمهاى چنگ طرب انگیزتر است.( 1577) اى آن که جفایت بهتر از ملک و دولت و انتقامت از جان محبوبتر است.( 1578) نار تو چنین است پس نورت چه خواهد بود و مجلس سور و سرورت چه قیامتى بپا خواهد کرد.( 1579) جور تو چقدر شیرین است و تو بقدرى لطیف هستى که کسى بکنه اندیشه تو پى نمى‏برد.



[1]   - مجموعه‏ى رباعیات اوحد الدین کرمانى،

 


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 148 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401774 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]