(1730)ای که جان را بهر تن میسوختی |
|
سوختی جان را و تن افروختی |
(1731)سوختم من سوخته خواهد کسی |
|
تا ز من آتش زند اندر خسی؟ |
(1732)سوخته، چون قابل آتش بود |
|
سوخته بستان، که آتش کش بود |
سوخته: پنبه و کهنه پاره و فتیله مانندى که جرقهى آتش را که از آتش زنه مىجهید بدان مىگرفتند و چراغ و هیزم را روشن می کردند، مجازا عاشق با سوز و درد.
خسی: در اینجا یعنی دنیا دوستان است.
تا ز من آتش زند اندر خسی؟: یعنی من مانند مشعلی هستم که با من می شود دنیا دوستان را به آتش کشید وبه حق راهنمایی کرد.
قابل: گیرنده و پذیرندهى اثر و فعل.
آتش کش: چیزى که آتش را بخود کشد و بپذیرد.
سوخته بستان: یعنی این وجود دردمند مرا بپذیر تا وسیلهای شود که تو نیز به شعله عشق من درگیری، و به راه حق بیایی.
( 1730) اى کسى که جان را براى تن آتش زدى جان را سوخته و تن را روشن کردى. ( 1731) من سوختم و اکنون هر کس مىتواند از من آتشگیره خود را روشن و هر خسى را آتش بزند.( 1732) آن که سوخته قابل آتش زدن نیست آن سوختهاى را که بمعنى شخص سنجیده است بخواه که آتشها را خاموش مىکند.
مولانا می گوید:سوختگى، دو نوع است یکى در طلب هواى نفس که مذموم است که در ابیات پیشین بدان اشارت نمود، و دیگر، سوزش دل از عشق و یا نیستى از اوصاف بشرى که در این ابیات از آن سخن می گوید. نیاز و درد طلب، پایهى اصلى یافت و وصول به همه آرزوها و مرادهاست ، بدین سبب مىگوید که اگر خود سوخته نیستى و نیاز عاشقانه ندارى بیا و از نفس گرم جان سوز من مدد گیر و آتش در خود زن تا از خود فانى و بدوست باقى گردى.
اگر زنده ست آن مجنون بیا، گو ز من مجنونى نادر بیاموز
اگر خواهى که تو دیوانه گردى مثال نقش من بر جامه بر دوز
دیوان، ب 12630 ببعد
گر نهى تو لب خود بر لب من مست شوى آزمون کن که نه کمتر ز مى انگورم
دیوان، ب 17053
اگر از خاک من گندم بر آید از آن گر نان پزى مستى فزاید
خمیر و نانبا دیوانه گردد تنورش بیت مستانه سراید
مرا حق از مى عشق آفریدست همان عشقم اگر مرگم بساید
منم مستى و اصل من مى عشق بگو، از مى بجز مستى چه آید
دیوان، ب 7102 ببعد
ای که جان را فدای تن و علایق این جهانی کرده و از سلوک به سوی حق باز ماندهای! من در راه عشق حق سوختهام و مانند مشعلی هستم که با من میشود دنیای دوستان را به آتش کشید و به حق رهنمایی کرد.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |