بسی دانشمند که دنیا نابودش کرده است . [امام علی علیه السلام]
عرشیات
قصه بازرگان وطوطی(27)
شنبه 92 آذر 2 , ساعت 8:11 صبح  

  (1738)خوش نشین ای قافیه اندیش من

 

قافیه دولت تویی در پیش من

(1739)حرف چبود تا تو اندیشی از آن؟

 

حرف چبود خار دیوار رزان

(1740)حرف وصوت وگفت را بر‌هم رنم

 

تا که بی این هرسه با تو دم زنم

(1741)آن دمی کز آدمش کردم نهان

 

با تو گویم، ای تو اسرار جهان

(1742)آن دمی را که نگفتم با خلیل

 

و آن غمی را که نداند جبرئیل

(1743)آن دمی، کز وی مسیحا دم نزد

 

حق زغیرت نیز بی‌ ‌ما هم نزد

قافیه دولت: یعنی کسی که بخت مردان حق را سامان می دهد.

حرف چبود تا تو اندیشی از آن؟: یعنی ارزش الفاظ و عبارات را در مقایسه با معنا و رابطه معنوی، ناچیز است.

رز: درخت انگور، باغ انگور،

بی‌حرف و صوت دم زدن: کنایه است از پیوند حق با دل بندگان، یا آن رابطه معنوی و ذهنی است که از طریق مردان آگاه در دل دیگران نفوذ و در ذهنیات آنها تأثیر می‌گذارد.

دم زدن:راز گویی، رابطه‌ای است خاص میان حق و بنده که در این میان، پروردگار به هر بنده‌‌ای رازی می‌گوید که با دیگری نگفته است‌

خلیل: دوست راستین که محبت سراپاى او را گرفته و در اجزاى وجودش متخلل شده باشد، ابراهیم پیغمبر، این تعبیر برگرفته است از آیه‏ى شریفه: وَ اِتَّخَذَ اَللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً  (خدا ابراهیم را بدوست گرفت.)[1]

مسیحا دم نزد:یعنی دم عیسی زندگی بخش بود اما زندگی جسمی و مادی می‌داد‌؛ او نیز از این دم، دم نزد.

   ( 1738) مى‏گوید اى قافیه اندیش من خوش باش و در برم بنشین قافیه دولت در پیش من تویى. ( 1739) حرف و صوت چیست که فکر خود را بدان مصروف کنى‏.( 1740) حرف و صوت و گفتار را بهم خواهم زد. تا بتوانم بى‏رقیب با تو راز و نیاز کنم.( 1741) آن رازى را که از آدم پنهان کردم با تو در میان خواهم نهاد.( 1742) آن را زیرا که بخلیل نگفتم و از جبرئیل پنهان است‏.( 1743) و مسیحا از وى دم نزده و حق تعالى از غیرت بدون کلمه ما آشکار نفرمود.

معشوق مولانا به اومی‌گوید: ای قافیه اند‌یش‌! این الفاظ را رها کن و آسوده بنشین. در پیش من، آن‌که دولت و بخت مردان حق را سامان می‌دهد‌، تویی. مولانا ارزش الفاظ و عبارات را در مقایسه با معنا و رابطه معنوی، ناچیز می‌شمارد و لفظ را به خارهایی تشبیه می‌کند که بر سر دیوار باغ‌ها می‌گذارند تا دزد به باغ راه نیابد، و میوه این باغ اند‌یشه، و معنی است. «بی‌حرف و صوت دم زدن» پیوند حق با دل بندگان، یا آن رابطه معنوی و ذهنی است که از طریق مردان آگاه در دل دیگران نفوذ و در ذهنیات آنها تأثیر می‌گذارد. این‌گونه «دم زدن» رابطه‌ای است خاص میان حق و بنده که در این میان، پروردگار به هر بنده‌‌ای رازی می‌گوید که با دیگری نگفته است‌. آن‌چه به مولانا می‌گوید غیر از آن است که با ابراهیم خلیل و آدم در میان نهاده است. این دم زدن، سخن عشق است که جبرئیل هم آن را نمی‌داند، زیرا به قول حافظ: «فرشته عشق نداند که چیست». دم عیسی زندگی بخش بود اما زندگی جسمی و مادی می‌داد‌؛ او نیز از این دم، دم نزد. پروردگار خود‌ نیز تا هنگامی که ما نبودیم‌ این راز را نگفت، زیرا او با هر بنده‌‌ای راز جداگانه‌‌ای دارد.

استاد فروزانفر می گوید:. شارحان مثنوى این ابیات را بظاهر گرفته و پنداشته‏اند که مستلزم تفضیل اولیا بر پیغمبران است و بدین نظر آنها را تاویلهاى شگفت کرده‏اند، یکى از همه معقول تر آنست که تجلى حق تعالى تکرار نمى‏پذیرد (لا تکرار فى التجلى) و او در هر ذره‏اى جلوه‏اى و با هر دلى رازى در میان دارد، فى المثل با آفتاب سرى در میان است که با آب نیست و با آدمى رازى که با فرشتگان نیست چنان که ابو طالب مکى گفته است: لا یتجلى فى صوره مرتین و لا یتجلى فى صوره لاثنین. (هرگز در یک صورت دو بار روى ننماید و در دو آیینه بیک صورت پیدا نیاید.) و بنا بر این ممکن است که در دل مولانا یا هر ولى دیگر رازى افکند خاص وى و مناسب ظرفیت وى و از آن، لازم نمى‏آید که مولانا و یا ولى دیگر بر آدم و خلیل و مسیح ترجیح داشته باشد. [2]ظاهرا مولانا بدین نکته اشارت مى‏فرماید:

            هر ذره ز خورشیدت گویاى انا الحقى                     هر گوشه چو منصورى آویخته از دارى‏

            این طرفه که از یک خم هر یک ز میى مست اند             وین طرفه که از یک گل در هر قدمى خارى‏

دیوان، ب 27561، 27562



[1]   - النساء، آیه‏ى 125.

[2]   - برای توضیح بیشتر مراجعه شود به: جواهر الاسرار، طبع لکناهو، ص 193، شرح ولى محمد اکبر آبادى، ج 1، ص 117، شرح بحر العلوم، ج 1، ص 112، المنهج القوى، ج 1، ص 326.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 501 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402127 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]