مقبلترین و نیک پى در برج زهره کیست نى زیرا نهد لب بر لبت تا از تو آموزد نوا
نیها و خاصه نیشکر بر طمع این بسته کمر رقصان شده در نیستان یعنى تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ
د/ ب 93 94
مثل ناى جمادیم و خمش بىلب تو چه نواها زنم آن دم که دمى در نایم
د/ ب 17184
عاشقان نالان چو ناى و عشق همچو ناى زن تا چها در مىدمد این عشق در سرناى من
د/ ب 20374
دهان عشق مىخندد که نامش ترک گفتم من خود این او مىدمد در ما که ما ناییم و او نایى
ب 26446
با این شواهد که از سخن مولانا ذکر شد جاى هیچ شک باقى نمىماند که این نى با آن نواى شور انگیز، مولاناست که عشق در او مىدمد و از گلویش نغمههاى جان آهنگ مىانگیزد و غرض وى ازین تعبیر آنست که مثنوى را من نمىگویم و گویندهى آن عشق یا معشوق است و من در گفتن این سرود آسمانى وسیلهاى بیش نیستم و آن پروانهى سوخته بالم که در پرتو شمع حقیقت سوختهام و از خود آوازى بر نمىکشم و اوست که مرا در سرود مىکشد و بر تارهاى فکر من زخمهى تند و آتشین مىراند و پردههاى غم انگیز یا روح بخش مىسازد. از همین رو بعضی ازشارحان مثنوی گفته اند: چون وجود انسان همچون «نی» تهی است ونیازمند نفخؤ رحمانی است:« فإذا سویّته ونفخت فیه من روحی»: پس چو او را استوار ساختیم ودر آن از روح خویش دمیدیم.
همچنین شارحان مثنوى «نى» را تفسیر یا تاویلهاى دیگر نیز کردهاند ازاین قبیل:
1- که مراد روح قدسى و نفس ناطقه است که از عالم خویش بدور افتاده و در زندان تن محبوس گشته و اکنون در شوق رجوع بدان عالم و از رنج غربت و حبس در این قفس، ناله و شکایت آغاز کرده است و بر این تاویل گفتهاند که «نیستان» در بیت پسین، عالم مجردات یا مرتبهى اعیان ثابته تواند بود.
2- حقیقت محمدى است که با لوح و قلم اتحاد دارد و چون مخصوص بخطاب «اقرا» بود اینک از باب اداى رسالت، دعوت خود را با لفظ «بشنو» شروع کرده است که مناسبت دارد با آیه:« وَ إِذا قُرِئَ اَلْقُرْءانُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا».
3- منظور از«نى» انسان کامل و مکمل است بمناسبت آن که لفظ «نى» در فارسى بمعنى نفى نیز مىآید و مرد کامل از خود فانى است و بر این قول اعتراض کردهاند که انسان کامل، انسان واصل است و در حال فراق نیست و بنا بر این، شکایت از دورى و شرح هجران که در همین بیت و ابیات پس از آن مىخوانیم با حال وى مناسبتى ندارد، در جواب سخنى بتفصیل آوردهاند که مىتوان آن را به اختصار چنین گفت که مراتب کمال بىنهایت است و اگر سیر الى اللَّه متناهى باشد سیر فى اللَّه را نهایتى متصور نمىشود.
- سور? آل عمران: آی?26
- سور? حجر: ای? 29
- سور? اعراف: 204
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |