( 1919)معنی مردن ز طوطیبُد نیاز |
|
در نیاز و فقر خود را مرده ساز |
( 1920)تا دم عیسی تو را زنده کند |
|
همچو خویشت خوب و فرخنده کند |
( 1921)از بهاران کی شود سر سبز سنگ |
|
خاک شو، تا گل نمایی رنگ رنگ |
( 1922)سالها تو سنگ بودی دل خراش |
|
آزمون رایک زمانی خاک باش |
در نیاز و فقر خود را مرده ساز: یعنی برای رسیدن به زندگی حقیقی و ادراک حقایق باید خود را ناچیز و خوار کنی.
سنگ بدون : کنایه است از خود بینی وغرور، سرکشى و سخت دلى
خاک بودن: کنایه است ازفروتنی وافتادگی و نرم خویى.
دم عیسی:اشاره به ارشاد پیران وسخنان آنهاست، یا به طور کلی آنچه از مشیت پروردگار به یاری سالک می آید.
( 1919) مردن طوطى صورتى بود که معنیش نیاز بود تو نیز در فقر و نیاز خود را مرده ساز. ( 1920) تا اینکه دم عیسوى ترا زنده کرده و چون خودش تو را خوب و خوشبخت نماید.( 1921) در بهار کى دیدهاى که سنگ سر سبز شود خاک بشو تا گلهاى رنگارنگ از تو سر زند.( 1922) سالها سنگ بودهاى براى امتحان بیا چندى خاک باش.
مولانا در ادامه برای حفظ معنویت میگوید: برای رسیدن به زندگی حقیقی و ادراک حقایق باید خود را ناچیز و خوار کنی؛ مانند طوطی بازرگان که خود را به مردن زد و از قفس آزاد شد. اگر چنین کنی دم عیسی تو را زنده میکند و همواره فرخنده خواهی بود. زندگی منهای معنویت، همراه با خودبینیهاست، باید همانند خاک فروتن بود تا در بهاران سرسبز و شاداب باشی.
سر و نکتهى قصه طوطی وبازرگان همین است که مقصود از مردن طوطى، احساس نیاز و حاجت و در نتیجه تسلیم و اطاعت پیر است نه مردن بمعنى متداول خواه مفارقت روح از بدن و یا انحلال ترکیب جسم انسانى.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |