( 1953)آدمی را او به خویش ، اسما نمود |
|
دیگران را، زآدم اسما میگشود |
( 1954)خواه ز آدم گیر نورشخواه از او |
|
خواه از خُم گیر می،خواه از کدو |
( 1955)کاین کدو با خُنب پیوسته ست سخت |
|
نی چو تو، شاد آن کدوی نیک بخت |
( 1956)گفت»طوبی من رآنی» مصطفی |
|
والذی یبصر لمن وجهی رأی |
( 1957)چون چراغی نور شمعی را کشید |
|
هر که دید آن را یقین آن شمع دید |
( 1958)همچنین تا صد چراغار نقل شد |
|
دیدنِ آخرلقای اصل شد |
( 1959)خواه از نور پسین بستان توان |
|
هیچ فرقی نیست خواه از شمعِ جان |
( 1960) خواه بین نور از چراغ آخرین |
|
خواه بین نورش ز شمع غابرین |
اسما نمود: مطابق نص قرآن کریم[1] و روایات اسلامى، حق تعالى اسما را به آدم آموخت و ملایکه از آدم آموختند.
آدمی: همان ابوالبشر است که حق اسماء و معانی را به او آموخت و دیگران نیز از او آموختند.
گشودن: باز کردن در و گره، مجازا ایضاح و روشن کردن مطلب.
کدو: یعنی آن نوع کدو که از آن کوزهْ شراب یا کوزهْ قلیان میسازند و دراینجا یعنی صراحی شراب. شراب را میتوان از خُم یا از صراحی یا از ساغر نوشید. درهرحال اثر خود را دارد.
این کدو: منظور حضرت آدم یا بخ طور کلی مرد حق وانسان کامل است.
طوبى من رآنى: اشاره است به حدیث: طوبى لمن رآنى و لمن رأى من رآنى (خوشا بحال آن که مرا دید و آن کس را دید که مرا دید.)[2]
والذی یبصر لمن وجهی رأی: یعنی کسى که مرا ببیند و بروى من بنگرد، این دیدن، دیدن سیمای ظاهری پیامبر نیست، بلکه دیدن صفات نبوت وتجلی حضرت حق در اوست، نظر بدین لطیفه در قرآن کریم مىخوانیم: وَ تَراهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ وَ هُمْ لا یُبْصِرُونَ. (اى محمد منکران را بینى که در تو مىنگرند ولى ترا چنان که تویى نمىبینند)[3]
نقل نور از چراغی به چراغ دیگر تا صد چراغ: یعنی انتقال تعلیمات و ارشاد پیامبران به اولیا و از نسلی به نسل دیگر.
نور پسین: یعنی ولیّای که با ما هم زمان و معاصر است.
شمعِ جان: یعنی پروردگار، یا انبیا که منبع حقایق واسرار غیب اند.
غابرین:این واژه برگرفته از قرآن است که در هفت موضع در توصیف زن نافرمان لوط آمده وآن را « بازماندگان در عذاب» معنی کرده اند.منظور مولانا از این واژه در بیت این است که نور حق از طریق گمراهان وکسانی که ظاهراً در راه حق نیستند، نیز ممکن است در دل بتابد.
( 1953) او اسماء و نامها را به آدم یاد داد و از آدم بدیگران رسید.() و بهر حال آب چه از جوى یا از سبو برداشته شود آب است و آب سبو هم از آب جو مدد گرفته و پر شده است.() نور را چه از آفتاب بخواهى یا از ماه نور ماه هم از آفتاب است.() چون ستارهاى یافتى از انوار او اقتباس کن و مغتنم بشمار که پیغمبر فرموده اصحابى کالنجوم بأیهم اقتدیتم اهتدیتم [یاران من چون ستارگانند هر کدام را پیروى کنید هدایت شدهاید( 1954) چه این نور را از آدم بگیرى چه از خود او شراب را چه از خم بگیرى چه از کدو هر دو یکى و هر دو شراب است.( 1955) کدو هم بخم پیوسته و شراب او شراب خم است و این کدوى خوشبخت چون نى میانش پر از شادى و طرب است.( 1956) پیغمبر خدا فرموده بشارت باد بکسى که مرا رؤیت کند و کسى که مرا ببیند و بروى من بنگرد.( 1957) اگر چراغى را از شمعى روشن کنند هر کس چراغ را دید شمع را دیده.( 1958) و اگر نور چراغ بترتیب بصد چراغ منتقل شود دیدن آخرین چراغ دیدن اولى است.( 1959) تو خواه از نور آخرین چراغ استفاده کن یا از اصل آن که شمع اولى باشد فرقى در میانه نیست.( 1960) خواه نور را از چراغ آخرین ببین و خواه نور او را از چراغهاى گذشته مشاهده کن.
در این ابیات مولانا میگوید: آواز حق را میتوان مستقیم یا از طریق انبیا و اولیا شنید. سپس مولانا حدیثی از پیامبر نقل میکند که فرمود: خوش به حال کسی که مرا دید. مولانا میگوید: مراد از دیدن پیامبر در این حدیث، ادراک صفات نبوت و تجلی حق در اوست، نه رؤیت سیما و جسم او. پس مقصود از رویت انبیا علیهم السلام ادراک معانى و اوصافى است که خداى تعالى بر وجود ایشان اضافه فرموده و سپس تحقق بدان معانى و اوصاف است و رویت حسى مراد نیست، حدیث «طوبى لمن رآنى» نیز ناظر بدین حقیقت است و گر نه بو جهل و بو لهب و بسیارى از کافران صورت محمدى را به رویت حسى بیشتر و پیشتر از بسیارى از صحابه دیده بودند و بىگمان دیدن روى آن منکران هیچ خوشى و ذوق ایمان در دل معاصرینشان بر نمىانگیخت.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |