ای مردم! بدانید که کمال دین جستجوی دانش و عمل به آن است. [امام علی علیه السلام]
عرشیات
داستان پیر چنگی(10)
جمعه 92 آذر 29 , ساعت 7:52 صبح  

تن خار راه جانست، ضعف و قوّت بشر،

( 1971)دوش دیگر لون این می‌داد دست

 

لقمه چندی درآمد، ره ببست

( 1972)بهر لقمه، گشته لقمانی گرو

 

وقت لقمان است، ای لقمه برو

( 1973)از هوای لقمه‌یی این خار خار؟

 

از کف لقمان همی جویید خار

( 1974)در کف او خار و سایه‌ش نیز نیست

 

لیکتان از حرص این تمییز نیست

( 1975)خاردان، آن را که خرما دیده‌ای

 

زآن که بس نان کور و بس نادیده‌ای

لون: رنگ، مجازا، نوع، شکل، جنس، جمع، الوان

لقمان: حکیمى نامور که بنا بروایات اسلامى، از خاندان ابراهیم و یا خواهر زاده یا پسر خاله‏ى ایوب بوده و بگفته‏ى بعضى بنده‏اى از حبشه و یا نوبه و سیاه چرده بود و درودگرى یا درزیگرى مى‏کرده است، بموجب همین روایات، او در عصر داود مى‏زیسته و مردى حکیم بوده است. مجموعه‏ى حکمتهاى لقمان را در صحیفه‏اى نوشته بودند و عربان آن را مى‏شناختند و سویده بن الصامت از معاصران حضرت رسول اکرم (ص) آن را در دست داشت، این مجموعه را «مجله لقمان» مى‏خواندند، قرآن کریم نیز لقمان را به صفت حکمت یاد مى‏کند و سوره‏ى (31) بنام اوست.

  «حکمت لقمان» در زبان پارسى مثلى است که در نظم و نثر توان یافت، مولانا این کلمه را بمعنى مجازى آن (حکیم، خردمند) بکار برده است.[1]

خار خار:یعنی اشتغال ذهن به چیزی خارج از منظور

سایه خار:یعنی آثار وعلائم گرفتاری سالک که از طریق آن پیر بتواند مشکل او را حل کند واو را به شنیدن حقایق دلگرم سازد. محتوای این تمثیل ، دشواری ادراک امراض روحانى و معالجه‏ى آنهاست،

 خار و خرما: مجازا، رنج و راحت، الم و لذت.

نان کور: ناسپاس و کافر نعمت، حریص به افراط.

 ( 1971) این نعمت دیروز طور دیگرى بدست مى‏آمد و چند لقمه‏اى بیرون آمد در بسته شد.( 1972) اکنون لقمه در گرو روح است اکنون دیگر نوبت روح است اى کسى که لقمه مى‏طلبى.( 1973) به هواى لقمه و از اشتیاق او خار از پاى روح بیرون آورم‏.( 1974) در پاى او خار است و نشانه‏اى هم از او پیدا نیست و از حرصى که دارید آن را تمیز نمى‏دهید.( 1975) آن را که خرما پنداشته و طالب آن هستى خار همان است و تو از بس پست و نابینایى آن را نمى‏بینى.

وقتی مولانا می‌بیند که گوش‌های مریدان آگاه نیز آماده شنیدن نیست، می‌گوید: «لقمه چندی» خورده‌اید و همین حرص باعث شده است که مانع ادراک حقایق شود وحقیقت را در خود تمییز ندهید. لذا آن‌چه به کام تو شیرین و برای تو راحت است، می‌تواند مانع وصول به حق باشد؛ حرص نان، تو را کور کرده و قادر به دیدن حقایق نیستی. به راستی چرا باید روحِ انسان دل آگاه که جانش جلوه‌گاه جمال حق است، گرفتار مسائل مادی و حرص و آز دنیا باشد و از ادراک حقایق باز ماند؟



[1]   - تفسیر طبرى، ج 21، ص 39، قصص الانبیاء، ثعلبى، طبع مصر، ص 297- 294،


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 279 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401905 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]