دانش را بجویید و آن را با بردباری و آرامش بیارایید [امام صادق علیه السلام]
عرشیات
داستان پیر چنگی(11)
جمعه 92 آذر 29 , ساعت 7:53 صبح  

فقر محمّدى و مباشرت امور دنیوى،

( 1976)جان لقمان، که گلستان خداست

 

پای جانش خسته خاری چراست

( 1977)اشتر، آمد این وجود خار خوار

 

مصطفی زادی، بر این اشتر سوار

( 1978)اشترا تنگِ گُلی بر پشت توست

 

کز نسیمش در تو صد گلزار رُست

( 1979)میل تو سوی مُغیلان است و ریگ

 

تا چه گل چینی زخار مرده ریگ؟

( 1980)ای بگشته زین طلب از کو به کو

 

چند گویی کین گلستان کو و کو؟

( 1981)پیش از آن کین خار پا بیرون کنی

 

چشم تاریک است، جولان چون کنی

( 1982)آدمی کو در نگنجد در جهان

 

در سر خاری همی گردد نهان

( 1983)مصطفی آمد که سازد همدمی

 

کلّمینی یا حُمیرا، کلّمی

( 1984) اى حمیراء اندر آتش نه تو نعل            

 

ناز نعل تو شود این کوه لعل‏

خار: یعنی آن‌چه مانع ادراک معرفت و اسرار حق باشد.

اشتر: کنایه از بدن وجنبهآ مادی زندگی است

وجود: شخص و قالب جسمانى، بدن

خار خوار: یعنی اشتغال ذهن به امور مادی و این جهانی

مصطفى زاد: کسى که از نسل محمد مصطفى (ص) باشد، شریف ، دراین جا کنایه از روح علوى و جان پاک.

تنگ: لنگه‏ى بار، بار ستور، ظاهرا بمناسبت آن که تنگ ستور را بر روى بار مى‏بندند.

مغیلان: مخفف ام غیلان، درختى بزرگ و خار دار که در ریگستان مى‏روید و آن را بعربى طلح مى‏گویند.

حمیراء: مصغر حمراء است، عربان «احمر» را بمعنى سپید (رنگ مخالف سیاه) بکار مى‏برده‏اند، حدیث: بعثت الى الاحمر و الاسود. بدین معنى تفسیر شده است، و از این قبیل است: اتانى کل اسود و احمر. یعنى سیاه و سپید. حمیراء نیز بمعنى زن سپید اندام است و از این رو حضرت رسول اکرم (ص) عایشه را حمیراء مى‏خواند، در حدیثى از پیمبر روایت مى‏کنند: خذوا شطر دینکم من الحمیراء. (نیمه‏ى دین خود را که متعلق بکار زنان است از عایشه فرا گیرید.)[1]

کلمینى یا حمیراء: حدیثى است مشهور که بعضى آن را از موضوعات شمرده‏اند.[2]

حمیراء: دراینجا کنایه از جنب? مادی زندگی و وجود این جهانی است، که مولانا به آن خطاب می کند ومی گوید: کاری بکن تا کوه وجود تو لعل شود وبه عبارت دیگر به کمال روحانی بررسی وبه حق بپیوندی.

نعل در آتش نهادن: عملى است که عزیمت خوانان و افسونگران براى حاضر کردن کسى معمول داشته‏اند بدین گونه که نام و صورت شخص مطلوب را بر نعل ستور نوشته و در آتش افکنده و افسون مى‏خوانده‏اند تا وى قرار از دست دهد و حاضر آید، به کنایه: مضطرب و بى‏قرار کردن.

   ( 1976) جان و روح که گلستان خداوندى است براى چه پاى او از خار در زحمت است.( 1977) این وجودى که خار خور است اشتریست که مصطفى زاده و جوانمردى بر آن سوار است.( 1978) اى اشتر بر پشت تو بار گل حمل شده که از اثر نسیمش در وجود تو گلزارها بوجود آمده‏.( 19798) تو که هواى بیابان و خار مغیلان دارى از خار مى‏دانى چگونه گل خواهى چید.( 1980) اى که در طلب گل چیدن کو به کو در گردشى تا کى مى‏گویى آن گلستان کو و کجاست.( 1981) پیش از آنى که این خار را بیرون آرى چشم تو تاریک است و نخواهى دید بى‏فایده جستجو مى‏کنى.( 1982) آدم که در عالم نمى‏گنجد بسته خارى شده و در همانجا مى‏ماند. ( 1983) حضرت رسول خواستند هم دمى کرده و مأنوس شوند بعایشه فرمودند کلمینى یا حمیراء اى عایشه با من سخن بگو.( 1984) اى حمیراء نعل در آتش نه تا آن نعل لعل گردد.

مولانا می‌گوید: ای انسان! در تو روحی وجود دارد که آماده معرفت حق است. از خار این دنیا و چسبیدن به امور مادی، نمی‌توانی گُل بچینی. به‌جای این‌‌که حقیقت را این‌جا و آن‌جا طلب کنی، تنگ گل یا گلستانی را که در وجود توست ببین. برای دیدن گلستان روح و جلوه‌های پروردگار در روح آدمی، باید آن‌چه را مانع معرفت است از خود دور کنی. این مانع، در ظاهر بسیار کوچک و مثل سرِ یک خار است، اما می‌تواند چنان تو را گرفتار کند که حتی قدمی در راه حق نتوانی برداری. اگر تو این گلستان را در وجود خود ببینی، به حق پیوسته‌ای. اعتقاد مولانا این است که اگر انسان متوجه خدا باشد، بهره‌مندی از لذّات دنیا او را به بیراهه نمی‌کشاند. نمونه چنین انسانی، وجود مقدس پیامبر(ص)است که با وجود پیوستگی کامل به ذات حق، همدمی عایشه (حمیرا) را نیز فراموش نمی‌کرد. «کلمینی یا حمیرا؛ ای زیبا روی و سپید چهره! با من حرف بزن». این کلام از احادیث نبوی است.



[1]   - فائق زمخشرى، نهایه‏ى ابن اثیر، تاج العروس در ذیل: حمر.

[2]   - احادیث مثنوى، انتشارات دانشگاه طهران، ص 20.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 205 بازدید
بازدید دیروز: 611 بازدید
بازدید کل: 1402443 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]