خدای سبحان آدم را در خانه ای سکونت داد که وسائل زندگی اش فراوان [امام علی علیه السلام]
عرشیات
داستان پیرچنگی(20)
چهارشنبه 92 دی 11 , ساعت 9:48 صبح  

درمعنی این حدیث که: «اغتنموا بردَ الربیع...» ، الی آخره

شرط اکمال عقل و آثار آن،

 

( 2057)گفت پیغمبر ز سرمای بهار

 

تن مپوشانید یاران زینهار

( 2058)ز آن‌که با جان شما آن می‏‏کند

 

کان بهاران با درختان می‏‏کند

( 2059)لیک بگریزید از برد خزان

 

کآن کند کآن کرد با باغ و رزان

( 2060)راویان این را به ظاهر برده‌اند

 

هم بر آن صورت، قناعت کرده‌اند

( 2061)بی‌خبر بودند از جان آن گروه

 

کوه را دیده، ندیده کان بکوه

( 2062)آن خزان نزد خدا، نفس و هواست

 

عقل وجان عین بهار است و بقاست

( 2063) مر ترا عقل است جزوى در نهان            

 

  ‏ کامل العقلى بجو اندر جهان‏

  ( 2064) جزو تو از کل او کلى شود            

 

عقل کل بر نفس چون غلى شود

  ( 2065) پس به تاویل این بود کانفاس پاک             

 

چون بهار است و حیات برگ و تاک‏

 

در معنى حدیث: اغتنموا برد الربیع فانه یعمل بابدانکم کما یعمل باشجارکم و اجتنبوا برد الخریف فانه یعمل بابدانکم کما یعمل باشجارکم[1]

پیامبر اکرم(ص) فرمودند: از سرما و باد بهاری بهره ببرید وآن را مغتنم شمارید. مولانا می‏‏گوید: راویان حدیث از این سخن پیامبر(ص) معنای ظاهر الفاظ را گرفته‌اند؛ اما این درست نیست. اینها از روح و عقل بی‌خبر بوده و پنداشته‌اند که زندگی همین جسم خاکی است و عقل و جان را که مانند معدن در این کوه تن است، ندیده‌اند.

سرد خزان: صفت است بمعنى اسم مصدر یعنى سردى خزان،

عقل: یعنی نیروی ادراک و تمییز و توانایی آموختن و دریافتن.

کامل العقلى بجو: یعنی سالک الی الله به مردى که در عقل و ادراک درست به کمال رسیده باشد، نیازمند است وباید درجستجوی او باشد.

غُلی: یعنی پای بند، مجازاً پای بندی هوای نفس توسط بالندگی ورشد عقل.

عقل کل بر نفس چون غلى شود: یعنی عقل کل مانند پایبند(غُل) پای نفس و هوای نفسانی را می بندد ونمی گذارد که نفس، انسان را از سیر الی الله دور کند.

 ( 2057) پیغمبر فرمود هرگز از سرما و باد بهارى تن خود را مپوشانید. ( 2058) ( 2059) ولى از سرماى پائیز حذر کنید که همان معامله را با بدن شما مى‏کند که با درختان و موزارها کرده است.( 2060) روایت کنندگان این حدیث را فقط حمل بر ظاهر نموده و بهمان صورت عالم طبیعت قناعت کرده‏اند.( 2061) ولى از باطن این خبر بى‏خبر بودند کوه را دیده‏اند ولى معادن گران بهایى که در دل کوه پنهان است ندیده‏اند.( 2062) خزانى که فرمودند در نزد خداوند نفس و هوا است و عقل و جان عین بهار و پاکیزگى است.( 2063) اگر در باطن عقل جزئى دارى برو یک نفر در این عالم پیدا کن که داراى عقل کامل است.( 2064) تا عقل جزئى تو از برکت وجود او عقل کلى شده و عقل کل نفس تو را بزنجیر کشیده مانع از سرکشى او گردد.

نفس و هوای نفس در نظر عارف مانند خزان، ویرانی و مرگ معنوی می‏‏آورد و عقل و روح بهاری است که آن مرگ معنوی را باز می‏‏گیرد و زندگی تازه می‏‏بخشد.برای توضیح بیشتر می گوییم که:اگر سالک بخواهد که بعالم غیب متصل شود باید که ادراک خود را با آن عالم، سازش دهد و چون عالم غیب مجرد است، سالک بناچار باید خویش را از لوازم ماده و پیروى نفس و هوى بدور دارد و غلبه‏ى بر نفس و هوى نزد صوفیان جز بمتابعت اولیاء میسر نمى‏گردد بنا بر این تربیت عقل که در اول جزوى و بحالت استعداد است، به مردى که در عقل و ادراک درست بکمال رسیده باشد، نیازمند است. و چون عقل بکمال یقین رسد چنان که تشخیص مصلحت از مفسده و زیبایى از زشتى، صورت وجودى و ملکه‏ى او شود طبیعى است که از بندگى هواى نفسانى آزاد مى‏گردد و بیش معصیت و نافرمانى نمى‏کند مثل آن که هیچ کس به اختیار انگشت در دهان مار نمى‏نهد و زهر کشنده نمى‏خورد هر گاه که ضرر مار و زهر را شناخته باشد زیرا خوف و اجتناب از ضرر، طبیعى انسان است همان گونه که جلب منفعت و خوشى، حالت طبیعى اوست. و بر خلاف این، هر گاه انسان در پى هواى نفسانى گیرد و روزگار در تحصیل شهوت صرف کند و از تربیت صحیح دور ماند، بى‏گمان از پیش رفت و ترقى معنوى محروم مى‏گردد و ادراک معنوى او که بحال استعداد است بمرتبه‏ى ادراک و حس حیوانى متنزل مى‏شود. پس مى‏توان گفت که تربیت راستین و صحبت مرد کامل مانند بهار است که ادراک را پرورش مى‏دهد و پیروى نفس و هوى همانند باد سرد خزانى است از آن جهت که برگ و بار خرد را فرو مى‏ریزد.[2] اضافه مى‏کنیم که عقل درین مورد آن نیست که حکما مى‏گویند زیرا عقل مطابق تعریف آنها جوهرى است مجرد و بگفته‏ى ایشان مجردات واجد کمالات خود هستند و احتیاجى به استکمال ندارند.



[1]   - احادیث مثنوى، ص 21.

[2]   - تعریفات جرجانى، کشاف اصطلاحات الفنون، در ذیل: عقل.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 111 بازدید
بازدید دیروز: 447 بازدید
بازدید کل: 1402796 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]