شما را به دوری از هوس سفارش می کنم که هوس به کوری فرا می خواند و آن گمراهی آخرت و دنیاست [امام علی علیه السلام]
عرشیات
داستان پیرچنگی(30)
چهارشنبه 92 دی 11 , ساعت 10:4 صبح  

انتقاد از اهل تقلید و استدلالیان

( 2136)صد هزاران ز اهل تقلید و نشان

 

افگندشان نیم و همی در گمان

( 2137)که به ظن تقلید و استدلالشان

 

قایم است و جمله پرّ ّو بالشان

( 2138)شبهه‌‌ای انگیزد آن شیطان دون

 

در فتند این جمله کوران سرنگون

( 2139)پای استدلالیان چوبین بود

 

پای چوبین سخت بی‌تمکین بود

( 21340)غیر آن قطب زمان دیده ور

 

کز ثباتش کوه گردد خیره سر

( 2141)پای نابینا عصا باشد، عصا

 

تا نیفتد سرنگون او بر حصا

( 2142)آن سواری کو سپه را شد ظفر

 

اهل دین را کیست؟ سلطان بصر

( 2143)با عصا کوران اگر ره دیده‌اند

 

در پناه خلق روشن دیده‌اند

اهل تقلید و نشان: فلاسفه‏ى هم عصر مولانا و معتزله که اقوال پیشینیان را مانند اصل مسلم پذیرفته بودند و از اثر بر موثر استدلال مى‏کردند. حکمایی هستند که فی‌المثل سخنان دو حکیم بزرگ یونان کهن افلاطون و ارسطو را، وحی منزل می‌دانند و اگر کسی مغایر با گفته‌ْ آنها سخنی بگوید، حاضر به شنیدن آن نیستند، تا چه رسد به این‌که درباره آن بیندیشند.

نشان: علامت و اثر پاى و هر چیز دیگر است.

تقلید و استدلالشان قایم به ظن است: یعنی مبتنی بر دلایلی است که از طریق مدرسه و کتاب و ارتباط ذهنی میان خواننده و شنیده‌های خود به دست آورده‌اند.

قطب:میخى آهنین در میانه‏ى سنگ زیرین آسیا که سنگ زبرین و بالایین بدور آن مى‏گردد، ستون آسیا، ستاره‏اى نزدیک فرقدین که قبله را بدان تعیین کنند، ملاک و مدار کار، مهتر و رئیس قوم، سپه سالار، شیخ یگانه. صراح، منتهى الارب، محیط المحیط. نقطه‏اى ثابت و ساکن در کره‏اى که بگرد خود مى‏گردد، در اصطلاح مهندسین. نقطه و مرکز اصلى ارشاد که هدایت و تربیت رهروان را بر عهده دارد و مشایخ سلوک را اجازه‏ى دستگیرى طالبان مى‏دهد. در کلام مولانا مرد کامل و واصل را گویند که حق به او عنایت خاص دارد و امور جهان وابسته به وجود او است. بعضی از عرفا معتقدند که در هر روزگاری فقط یک قطب وجود دارد. مولانا در تعریف قطب مى‏گوید:

           قطب شیر و صید کردن کار او             باقیان این خلق باقى خوار او

           تا توانى در رضاى قطب کوش             تا قوى گردد کند صید و حوش‏

           چون برنجد بى‏نوا مانند خلق             کز کف عقلست جمله رزق حلق‏

           ز آنک وجد خلق باقى خورد اوست             این نگه دار از دل تو صید جوست‏

           او چو عقل و خلق چون اعضاى تن             بسته‏ى عقلست تدبیر بدن‏

           ضعف قطب از تن بود از روح نى             ضعف در کشتى بود در نوح نى‏

           قطب آن باشد که گرد خود تند             گردش افلاک گرد او بود

مثنوى، د 5، ب 2239 ببعد

دیده‌ور: یعنی قطب آگاه و عارف به حقایق و اسرار غیب.

حصا: یعنی سنگ‌ریزه.

سلطان بصر: به معنی دیده ور، کسی که عارف به اسرار حقایق است.

( 2136) آرى همان واقفان امر کن هستند که عقیده ثابت لا یتغیر و قطعى دارند و گر نه صد هزاران از اهل تقلید و استدلال یک نیمه وهمى آنها را متزلزل نموده بشک و گمان مى‏اندازد.( 2137) استدلال و تقلید آنها بر پایه ظن و گمان نهاده شده و پر و بالشان بسته اوهام است.( 2138) شیطان در ضمیر آنها القاء شبهه مى‏کند براى اینکه این اشخاص نابینا را بچاه اندازد.( 2139) کسانى که با استدلال باثبات مطالب عالیه مى‏پردازند در طى این راه دور و دراز پاى چوبین دارند معلوم است پاى چوبین سست و غیر قابل اعتماد است. ( 2140) اینها غیر آن قطب زمان بینا که همه را نگاه مى‏کند هستند و اوست که با شک و تردید سر و کار نداشته و در عقاید خود ثابت‏تر از کوههاى بزرگ است.( 2141) پاى نابینا عصاى اوست که روى توده سنگ و پستى و بلندى زمین نخورد.( 2142) آن سوارى که باعث غلبه سپاه دین است کسیست که داراى بصیرت و بینایى است. ( 2143) اگر هم مى‏بینید که کوران با عصا راه پیدا مى‏کنند آنها در پناه اشخاص بینا هستند.

انتقاد مولانا متوجه کسانی است که مطالبی را به تقلید می‌آموزند و دلایل و نشانه‌هایی را از کتاب و معلم می‌گیرند و می‌خواهند همه مسائل را با آن آگاهی محدود حل کنند.

مولانا می گوید: چنین دلایلی در معرفت حق ارزش ندارد، زیرا مرد عارف باید از راهی برود که حقیقت را مشاهده کند و نیازی به استدلال نیابد. چرا که استدلال مبتنی بر زمینه‌های مادی و منطق صوری، همواره در خطر شبهه‌انگیزی‌های شیطان است و اعتقاد استوار پدید نمی‌آورد. این نوع استدلال به پای چوبین می‌ماند که با آن راه نمی‌توان رفت. تا چه رسد به این‌که بخواهد با آن به جنگ منکران برود. طبیعی است که چنین پایی از صاحبش تمکین نمی‌کند و طبعاً او را به مقصد هم نمی‌رساند.

 اما در هر زمانه‌ای مردانی هستند که واصل به حق‌اند و آگاهی و بصیرت آنها همه امور جهان را شامل است. مولانا می‌گوید: اهل استدلال چون بصیرت و معرفت به حق ندارند، نابینا هستند و دلیل‌های صوری را مثل عصا به دست می‌گیرند تا بر زمین نیفتند.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 479 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402105 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]