دوستی [با مردم]، نیمی از دین است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
عرشیات
داستان پیرچنگی(31)
چهارشنبه 92 دی 11 , ساعت 10:5 صبح  

 

( 2144)گرنه بینایان بُدندی و شهان

 

جمله کوران مرده اندی در جهان

( 2145)نه ز کوران کشت آید، نه درود

 

نه عمارت، نه تجارت‌ها نه سود

( 2146)گر نکردی رحمت و افضالتان

 

در شکستی چوب استدلالتان

( 2147)این عصا چِبوَد قیاسات و دلیل

 

آن عصا که دادشان، بینا جلیل

( 2148)چون عصا، شد آلت جنگ و نفیر

 

آن عصا را خُرد بشکن ای ضریر

( 2149) او عصاتان داد تا پیش آمدید            

 

آن عصا از خشم هم بر وى زدید

  ( 2150)حلقه کوران به چه کار اندرید؟

 

دیدبان را در میانه آورید

( 2151)دامن او گیر کو دادت عصا

 

در نگر کآدم چه‌ها دید از «عصی»

 

گرنه بینایان بُدندی: یعنی اگر آگاهی مردان حق نبود.

شهان: همان خلق روشن، ره یافته گان واولیای الهی اند.

افضالتان: یعنی اگر فضل الهی شامل حال شما نمی شد...

نفیر: جنگ، گروهى از پیکار گران.

ضریر: کسى که بینایى چشم را از دست داده باشد، نابینا.

او عصاتان داد: یعنی او به شما قدرت تعقل واستدلال داد.

دامن او گیر کو دادت عصا: یعنی از خدا یاری بخواهید که عصای دلیل را به دست شما داده است.

در نگر کآدم چه‌ها دید از «عصی»: یعنی دیدید که آدم فرمان حق را نبرد و از بهشت رانده ‌شد و دچار این جهان پر‌رنج و فانی گردید.

عصی: یعنی گناه، لغزش،ناظر است به آیه‏ى شریفه: «و عصى آدم ربه فغوى» (آدم فرمان پروردگار خود نبرد و نومید شد)[1] مفسرین درباره‏ى این آیه اختلاف کرده‏اند، شیخ ابو جعفر طوسى و ابو الفتوح رازى گفته‏اند که نهى از شجره، محمول است بر استحباب نه حظر و تحریم، و نافرمانى آدم نسبت به امرى مندوب بود نه حرام تا مستحق عقاب باشد، این تفسیر براى آنست که نزد شیعه صدور صغائر و کبایر از انبیا روا نیست، زمخشرى معتقد است که این تخلف از جنس گناه صغیره بود زیرا بعقیده‏ى او و همه‏ى معتزله صدور صغائر از پیمبران جایز است، فخر الدین رازى از مفسرین اشعرى مى‏گوید که این عصیان پیش از آن بود که آدم به پیمبرى بر گزیده شود.[2] مطابق روایات اسلامى، آدم را پس از خوردن گندم از بهشت بیرون کردند و بر زمین انداختند و او از نعیم بهشتى محروم ماند و گرفتار سختیهاى زندگانى اهل زمین گردید، مراد مولانا بیان این نکته است.

 

( 2144) و گرنه اگر بینایان نبودند کوران همه راه گم کرده مى‏مردند.( 2145) کوران نه کشت و زرع توانند نه عمارت نه تجارت نه زیان نه منفعت.( 2146) اگر رحمت بینایان و فضل آنها شامل حالشان نمى‏شد در اول قدم چوب استدلالشان مى‏شکست.( 2147) آن عصا چیست؟ دلیل و قیاس. آن عصا را چه کسى بدست آنها داده؟ همان بیناى با حشمت.( 2148) اى اهل استدلال او بشما عصا داد تا جلو آمدید همان عصا را در موقع بحث و استدلال بخود او زدید.( 2149) اى نابینا اکنون که عصا مایه جنگ و ستیز گردیده و مایه جدال لفظى و معنوى شده او را بشکن و خورد کن.( 2150) اى جمعیت کوران چه مى‏کنید؟ و در چه کارید؟ بروید همان بینایى را که بینائیش محیط بر شماست بمیان آورید.( 2151) دامن همان را بگیر که عصا بدستت داد و بترس از عصیان و نگاه کن که آدم از عصیان چه دید.

 

سخن بر سر آگاهی مردان کامل است که از آنها به «خلق روشن» تعبیر شده و مولانا وجود آنها را برای مردم ناآگاه مانند کسی می‌داند که عصاکش کوران باشد. او می‌خواهد بگوید که دلیل آوردن برای اثبات حق در صورتی مؤثر است که مردی کامل و راز‌دان رهنمایی سالک را کند.

اگر رحمت و فضل الهی نباشد، عصای استدلال می‌شکند و کوری که به آن چسبیده بر زمین می‌افتد. «قیاسات» یا قیاس، از انواع استدلال است که در آن حکم کلی مطرح می‌شود و اجزاء نیز مشمول همان حکم می‌شوند. سپس مولانا به کسانی که با استدلال به شناخت حق نمی‌رسند و با این عصا به جنگ بر‌می‌خیزند، می‌گوید: خدا به شما قدرت ذهنی و توانایی قیاس و استدلال می‌دهد و شما همان عصا را در ستیز با حق و با خدا به‌کار می‌برید؟ هم‌چنین به کسانی که با بهره‌گیری از دلایل مندرج در کتب مذهبی، می‌کوشند که خود مذهب و حقایق الهی را رد کنند، می‌گوید: ای جمع ناآگاه! چه‌ می‌کنید؟ مرد راه‌دان و بصیری را راهنمای خود کنید .



[1]   - طه، آیه‏ى 121.

[2]   - تبیان طوسى، ج 2، ص 279، تفسیر ابو الفتوح رازى، ج 3، ص 528- 527، کشاف، ج 2، ص 37، تفسیر امام فخر رازى، ج 6، ص 116- 114.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 138 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1401764 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]