( 2234)گفت پیغمبر که دایم، بهر پند |
|
دو فرشته خوش منادی میکنند |
( 2235)کای خدایا! منفقان را سیر دار |
|
هر درمشان را عوض ده، صد هزار |
( 2236)ای خدایا! ممسکان را در جهان |
|
تو مده الا زیان اندر زیان |
( 2237)ای بسا امساک کز انفاق به |
|
مال حق را جز به امر حق مده |
( 2238)تا عوض یابی تو گنج بیکران |
|
تا نباشی از عداد کافران |
( 2239)امر حق را بازجو از واصلی |
|
امر حق را در نیابد هر دلی |
عبارتی که در عنوان این قسمت آمده، برگرفته از یک حدیث نبوی است که پیامبر فرمود: هر روز دو فرشته به سمت خدا دعا میکنند؛ یکی میگوید: «اللهم اعط منفقا خلفا؛ خدایا! بخشنده را عوض ده» و دومی میگوید: «اللهم اعط ممسکا تلفا؛ خدایا بخیلان و مال دوستان را تباه کن.»[1] در قرآن کریم آمده است: وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَکُمْ مُسْتَخْلَفِینَ فِیهِ (و از آن مال که خدا شما را در تصرف آن خلیفهى خود کرده است انفاق کنید)[2]
امساک: نگهدارى مال و خرج نکردن آن، سجیهاى که آدمى را از صرف مال در حقوق الهى مثل زکاه و خمس و یا حقوق اخلاقى مانند رعایت زن و فرزند و آن چه مستحب است، باز دارد و بدین معنى مرادف بخل است در تعبیرات محدثین.
انفاق: صرف کردن مال است در محل معقول و مشروع. مقابل: اسراف و تبذیر.
واصلی: یعنی کسی که سیر الی الله را به پایان برده وبه مشاهدهْ جمال حق رسیده واز آن پس سیر فی الله دارد وآراسته به اوصاف الهی است وفعل او فعل حق است. «اندکترین وصال، دیدن بنده است خداى را بچشم دل اگر چه باشد آن وصال و دیدن از دور و این دیدن از دور اگر پیش از رفع حجاب است، محاضره گویند و اگر بعد از رفع حجاب است، مکاشفه گویند و مکاشفه بىرفع حجاب نبود بعد آن که رفع حجاب کند در دل بالیقین بداند که خداى هست با ما حاضر و ناظر و شاهد، این را نیز ادنى وصال گویند و اگر بعد رفع حجاب و کشف چون تجلى ذات شود در مقام مشاهدهى اعلى در آید، این را اعلى وصال گویند.»[3]
تفسیر دعاى آن دو فرشته که هر روز بر سر بازار منادى کنند که «اللهم أعط کل منفق خلفاً و کل ممسک تلفاً» را بیان آن که منفق مجاهد راه حق است نه مسرف راه هوى .( 2234) پیغمبر فرمود دو فرشته هستند که دائماً با آواز خوشى ندا مىکنند.( 2235) که خداوند اشخاص سخى و بخشنده را همواره خرم داشته و بهر درمشان که مىبخشند صد هزار عوض ده.( 2236) و اشخاص ممسک را جز زیان نصیبشان مفرما.( 2237) اى بسا امساک که از انفاق و بخشش بهتر است تو سعى کن که مال حق را جز بامر حق ندهى.( 2238) و باید بامر حق باشد تا در عوض مال فراوان بیابى و در عداد کفارى نباشى که.( 2239) شترها قربانى مىکردند تا تیغشان بحضرت محمد مصطفى کارگر گردد.
مولانا در شرح انفاق و امساک میگوید: «امساک»، خرج نکردن مال در امور مشروع یا خودداری از ادای حقوق پروردگار است، و در مقابل «انفاق»، خرج مشروع و معقول است. بنابراین مواردی هست که در آنها دادن مال، انفاق معقول و مشروع به حساب نمیآید و امساک بر آن ترجیح دارد. اگر میخواهی انفاق معقول و خداپسند را بدانی از واصلان به حق بپرس.پر واضح است که شرط صحت و حسن هر عملى خواه از جنس عبادات و خواه از نوع معاملات باشد آنست که عمل مطابق اصول و روش عقلا و موافق شریعت و در محل و بجاى خود انجام گیرد فى المثل اگر کسى مال خویش را بکسى دهد که بقصد خودکشى و یا کشتن دیگران زهر مىخرد، آن بذل و انفاق ناپسند و نامشروع است پس امساکى که بحکم اصول و در جاى خود باشد از انفاق ناموجه و نامشروع بهتر است، دلیل مولانا آن است که اموال ملک خداست بدان جهت که مادهى آن به آفرینش وى وجود یافته است و تحصیل آن موقوف است بر قدرتى که او به بندگان خود مىدهد. تصرف در ملک و مال غیر باید به میل و دل خواه او باشد بنا بر این، مال را باید مطابق امر خدا یا ولى خدا صرف کنیم، علاوه بر آن که مال قوام و پایهى معیشت است و کسى که قدر مال را نداند و بىمورد خرج کند از جملهى سفهاست و نیز مقصود از تبذیر و اسراف، خرج کردن مال است در غیر محل خود.آن گاه انفاق نابجا را مثل مىزند بعمل کافران قریش در جنگ بدر که روزى ده شتر قربانى مىکردند تا بر پیغمبر (ص) ظفر یابند، تفصیل آن را بزودى خواهیم گفت.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |