پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : دانش را در بند کنید . عرض کردم : در بند کردن آن چگونه است؟ فرمود : نگارش آن . [عمرو بن العاص]
عرشیات
قصه خلیفه واعرابی درویش(3)
سه شنبه 92 دی 24 , ساعت 8:41 صبح  

مغرور شدنِ مریدانِ محتاج به مدِّعیانِ مزوّر وایشان را شیخ ومحتشم و

واصل پنداشتن ونقل را از نقد فرق نا دانستن وبر بسته را از بر رُسته

 

(2275) بهر این گفتند دانایان به فن            

 

میهمان محسنان باید شدن‏

(2276)تو مرید و میهمان آن کسی

 

کور باید حاصلت را از خسی

(2277)نیست چیره، چون تو را چیره کند؟

 

نور ندهد، مر تو را تیره کند

(2278) چون و را نورى نبود اندر قران            

 

نور کى یابند از وى دیگران‏

(2279) همچو اعمش کو کند داروى چشم            

 

چه کشد در چشمها الا که یشم‏

(2280) حال ما این است در فقر و عنا            

 

هیچ مهمانى مبا مغرور ما

(2281) قحط ده سال ار ندیدى در صور            

 

چشمها بگشا و اندر ما نگر

در عنوان این قسمت« بربسته» یعنی غیر اصلی وعرضی، و« بر رُسته» یعنی اصیل

محسنان: اشاره به مردان حق است.

میهمان محسنان باید شدن‏:در حدیث است: لا تاکل الا طعام تقى و لا یاکل طعامک الا تقى. (جز طعام مردم پرهیزکار مخور و باید که طعام ترا جز مردم پرهیزکار نخورند.) [1]

در مهمانى رفتن، شرط است که دعوت ستمکاران و مبتدعان و فاسقان و بد کاران را نپذیرند و همچنین است ضیافتى که از روى تکلف و براى خود نمایى و فخر کنند، میزبانى هر گاه مایه‏ى سرور میزبان نشود و منت میهمان نپذیرد و بر وى منت نهد در خور قبول نیست و مایه‏ى خوارى است، این شرطها را محمد غزالى در احیاء العلوم ذکر کرده است.[2] «اگر مهمان شوى مهمان هر کس مشو که حشمت را زیان دارد.»[3] بیت (2275) ناظر بدین نکات است. خاقانى مى‏گوید:

            از ساغر سپهر تهى کیسه مى مخور             وز سفره‏ى جهان سیه کاسه نان مخواه‏

            همت کفیل تست کفاف از کسان مجوى             دریا سبیل تست نم از ناودان مخواه‏

دیوان خاقانى، ص 376

مبا: مخفف (مباد) است که در نفرین و دعاى بد بکار مى‏رود:

            در میان عاشقان عاقل مبا             خاصه اندر عشق این لعلین قبا

دیوان، ب 1949

قِران: بستن و پیوستن دو چیز بیک دیگر، برابر داشتن دو چیز، اجتماع دو ستاره یا بیشتر.

اعمش: کسى که چشمش ضعیف است و پیوسته از آن آب مى‏ریزد.

قحط ده سال: به کنایه، خشکسالى و قحط متوالى و گران.

   ( 2275) براى همین بود که دانایان فرمودند باید مهمان نیکو کاران شد. ( 2276) تو مرید و مهمان کسى هستى که حاصل دسترنج ترا از پست فطرتى از نو مى‏گیرد.( 2277) او خود شجاع نیست چگونه بتو شجاعت مى‏بخشد خود نور ندارد البته بتو نور نخواهد بخشید بلکه تاریکى بتو مى‏دهد.( 2278) کسى که خود قرین نور نیست دیگران چگونه از او روشن مى‏شوند.( 2279) مثل کورى که معالج چشم باشد چه دارویى جز سنگ یشم بچشم مى‏کشد. ( 2280) در حال سختى و فقر حال ما همین است پس هیچ مهمانى بما مغرور نشود.( 2281) اگر قحطى ده ساله در خارج ندیده‏اى چشم خود را باز کن و بما بنگر.



[1]   - احیاء العلوم، طبع مصر، ج 2، ص 9.

[2]   - احیاء العلوم ج 2، ص 9، 10

[3]   - قابوسنامه، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص 75.


نوشته شده توسط محمدرضا افضلی | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

عرشیات

محمدرضا افضلی
تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد ....
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 450 بازدید
بازدید دیروز: 514 بازدید
بازدید کل: 1402076 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
فهرست موضوعی یادداشت ها
دین . عرفان . مثنوی .
نوشته های پیشین

اردیبهشت 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
دی 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
اردیبهشت 93
خرداد 93
تیر 93
مرداد 93
شهریور 93
مهر 93
آبان 93
آذر 93
دی 93
بهمن 93
اسفند 93
فروردین 94
اردیبهشت 94
خرداد 94
تیر 94
مرداد 94
شهریور 94
مهر 94
آبان 94
آذر 94
دی 94
بهمن 94
اسفند 94
فروردین 95
اردیبهشت 95
خرداد 95
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
لوگوی وبلاگ من

عرشیات
لینک دوستان من

معماری نوین
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(222)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(221)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(220)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(219)
شرح وتفسیر مثنوی دفتر سوم درس(218)
[عناوین آرشیوشده]