(2326)زن بر او زد بانگ، کای ناموس کیش |
|
من فسون تو نخواهم خورد بیش |
(2327)تُرّهات از دعوی ودعوت مگو |
|
رو، سخن از کبر واز نخوت مگو |
(2328)چند حرف طُمطَراق وکارو بار |
|
کار وحال خود ببین و شرم دار |
(2329)کبر زشت و از گدایان زشت تر |
|
روز سرد و برف و آن گه جامه تر |
(2330)چند دعوی و دم و باد وبروت |
|
ای تو را خانه چو بیت العنکبوت |
(2331)از قناعت کی تو جان افروختی |
|
از قناعتها، تو نام آموختی |
(2332)گفت پیغمبر قناعت چیست گنج |
|
گنج را تو وا نمیدانی زرنج |
(2333)این قناعت نیست جز گنج روان |
|
تو مزن لاف، ای غم و رنج روان |
ناموس کیش: ریا کار و خود فروش، کسى که بظاهر زاهد و بباطن دنیا دوست است،
ناموس: تظاهر بزهد و عبادت دروغ و نیز مرادف است با ننگ و نام.
ترهات: راههاى باریک که از جاده و شاه راه جدا و منشعب گردد، مجازا سخنان پوچ و بىفایده، جمع ترهه که ظاهرا معرب (توراهه، دو راهه) است این کلمه باتفاق اهل لغت پارسى معرب است.
طُمطَراق: سر و صدا و آواز هولناک ،کر و فر و خود نمایى، نمایش شکوه و جلال بدروغ.
کار بار: چنین است در نسخهى قونیه ولى مشهور (کار و بار) است با (واو) مطابق چاپ لیدن و نسخ دیگر. ظاهرا این تعبیر، مرکب است از (کار) بمعنى کشت و زراعت، و (بار) بمعنى ثمر، و یا (کار) بمعنى عمل، و (بار) بمعنى آن چه بر پشت ستور نهند که مجازا وضع مزاج و حالت معیشت را افاده مىکند در محاورات امروزین، و قدما آن را در مورد جاه و جلال بکار مىبردهاند.
باد و بروت: مرکب است از (باد) و (بروت) که مجازا در معنى کبر و خود نمایى استعمال مىشود ، باد در سبلت انداختن، تعبیرى است نظیر: باد بروت.
بیت العنکبوت: برگرفته است از آیهى شریفه:« وَ إِنَّ أَوْهَنَ اَلْبُیُوتِ لَبَیْتُ اَلْعَنْکَبُوتِ » (هر آینه سستترین و بىبنیادترین خانهها خانه عنکبوت است) [1]
قناعت: در اصطلاح بدین معناست که مرد راه خدا آنچه را از این جهان ندارد،طلب نکند واز آنچه دارد روحاً مستغنی باشد، ونیز گفته اند که این صفت مقدمهْ مقام رضاست.
این قناعت نیست جز گنج روان: اشاره دارد به حدیث نبوی:« القناعةُ کنزٌ لا یَفنی»( قناعت گنجی است که پایان نمی پذیرد)[2]
در ادامهْ گفتمان، زن با خشونت فریاد کشید و مرد را به ریاکاری و خودفروشی متهم ساخت و گفت: من بیش از این افسون ظاهرفریبی تو نخواهم شد. این قدر قیافهْ حق به جانب نگیر و این همه از خودبینی و نخوت دم مزن. چقدر با آب و تاب راجع به کار و بار و یا راجع به خدا ترسی و توکل به خدا و مانند آن سخن میگویی. برو حال خودت را نگاه کن و شرم کن. تکبر و خود بزرگبینی همواره و از همه کس زشت و ناپسند است، اما از گدایی مثل تو زشتتر است. درست مانند آن است که در سرما و روز برفی لباس خیس به تن کنی. ای کسی که خانهات همانند خانهْ عنکبوت سست و بیبنیان است، یاوهگوییهای تو نیز چنین است، چرا دم از قناعت میزنی، تو کی از قناعت روح خود را آراستهای؟ پیامبر فرمود: قناعت، گنج بیپایان است ولی تو رنج را به ارمغان آوردی. هنوز گنج را از رنج تشخیص نمیدهی، چرا لاف بیهوده میزنی.
محمدرضا افضلی تحصیل کرده درحوزه معارف، پژوهشگر ونویسنده کتاب معارف مثنوی، سروش آسمانی در4جلد(شرح موضوعی مثنوی)، درمحضر مولانادر6جلد(شرح کامل مثنوی معنوی)، شرح لبّ اللباب مثنوی در2جلد،دانشنامه عزالی در4جلد .... |